بازگشت شهرستان طبس به دامن خراسان
با اعلام مصوبه هیئت محترم دولت در تاریخ 22 اسفند 1391 شهرستان طبس که از سال 1380 و در ابتدای کش و قوس های تقسیم خراسان بزرگ و نفوذ یزدیها از خراسان بزرگ به استان یزد الحاق شده بود به استان خراسان جنوبی ملحق شد و قرار بر این شد فرمانداری آن به فرمانداری ویژه تبدیل شود.
طبس تا سال 1339 یکی از بخش های شهرستان فردوس بود و در این سال به شهرستان ارتقاء یافت. اکنون حدود 70 هزار نفر جمعیت دارد و شامل سه بخش مرکزی ، دستگردان و دیهوک می باشد. شهرستان طبس با 55300 کیلومتر مربع وسیعترین شهرستان ایران محسوب می شود که با پیوستن آن به خراسان جنوبی وسعت این استان به 150 هزار کیلومتر رسید و خراسان جنوبی بعد از استان سیستان و بلوچستان و استان کرمان سومین استان بزرگ کشور شد.
استان یزد هم که رتبه سوم استان های وسیع را داشت ، اکنون با وسعت 74 هزار کیلومتر مربع به استان هشتم از نظر وسعت مبدل گشت.با توجه با تغییر در تقسیمات کشوری در حال حاضر بعد از خراسان جنوبی ، استان های فارس ، خراسان رضوی ، اصفهان و سمنان رتبه های چهارم تا هفتم را در وسعت دارا هستند.
متن مصوبه دولت به نقل از سایت دولت:
با تصویب هیئت وزیران؛
شهرستان طبس به استان خراسان جنوبی الحاق می شود
با موافقت دولت، شهرستان طبس از استان یزد منتزع و به استان خراسان جنوبی الحاق می شود و وزارت کشور مکلف است در شهرستان طبس برای دایر کردن فرمانداری ویژه اقدام کند
با موافقت دولت، شهرستان طبس از استان یزد منتزع می شود و وزارت کشور مکلف به ایجاد فرمانداری ویژه در این شهرستان شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، هیئت وزیران بنا به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی و ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری-مصوب 1362- تصویب کرد؛ شهرستان طبس از استان یزد منتزع و به استان خراسان جنوبی الحاق می شود.
همچنین وزارت کشور مکلف است در شهرستان طبس برای دایر کردن فرمانداری ویژه اقدام کند.
این مصوبه از سوی محمدرضا رحیمی؛ معاون اول رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است
حفره جدید لایه ازن در قطب جنوب
ناسا و سازمان ملی اقیانوسی و اتمسفری آمریکا اعلام کردهاند که دمای هوای گرمتر بالای قطب جنوب موجب ایجاد دومین حفره کوچک ازن در 20 سال گذشته شده است
به گزارش مهر، حفره کوچک ازن در قطب جنوب که دومین حفره کوچک ازن در 20 سال گذشته تلقی میشود در روز 22 سپتامبر ( 31 شهریورماه) به اوج اندازه خود رسید. امسال متوسط اندازه این حفره به 17.9 میلیون کیلومتر مربع رسید.
براساس اعلام سازمان ملی اقیانوسی و اتمسفری آمریکا، اندازه این حفره ازن در ماه سپتامبر 21.2 میلیون کلیومتر مربع رسید، ابعادی که با ابعاد آمریکای شمالی برابری میکند.
بزرگترین حفره ازن در سال 2000 به اندازه 29.9 میلیون کیلومتر مربع ثبت شده است.
حفره جدید لایه ازن در قطب جنوب
این تصویر که توسط ناسا در 24 اکتبر 2012 منتشر شد، یک نما با رنگهای غیر واقعی از لایه ازن بر فراز قطب جنوب است. رنگهای بنفش و آبی مبین کمترین میزان ازن و رنگهای زرد و قرمز نمایانگر ازن بیشتر است
لایه ازن بالای سطح زمین به حفظ حیات در زمین در مقابل تشعشع زیان آور ماورا بنفش کمک میکند، اشعههای ماورا بنفش میتوانند موجب ایجاد سرطان پوست و تخریب گیاهان شوند.
اگر فضانوردی، در ارتفاع زیاد، به سیاره زمین نگاه کند، نوار نازک آبی رنگی که دور زمین را فراگرفته، نظرش را جلب خواهد کرد.
این پوشش شفاف، حیات را در جو زمین تأمین میکند. حیات، بصورتی که ما میشناسیم، تنها با پوشش حفاظتی ازن میسر میشود. بدون وجود ازن ادامه زندگی امکان ناپذیر است.
لایه ازن در قطب جنوب که اولین ظهور سالانه خود را در اوایل دهه 1980 صورت داده به واسطه کلرهای آزاد شده توسط مواد شمیایی انسان ساز که از آن CFC یاد میشود ایجاد شده بود.
این CFC ها نه تنها مولکوهای ازن را از بین میبرند بلکه تصور میشود که در استراتوسفر( بین لایه تروپوسفر و مزوسفر) نیز موجب ایجاد تغییرات درازمدتی میشود.
گفته میشود که دمای هوا بر اندازه حفره ازن تأثیر میگذارد و دمای هوای سردتر حفرههای ازن را بزرگتر میکند.
جیم بوتلر از آزمایشگاه سیستم زمین در سازمان ملی اقیانوسی و اتمسفری در کلورادو اظهار داشت: به طور اتفاقی امسال دمای هوا گرم تر بود و تأثیرات آن در دمای بالای قطب جنوب مشاهده شده است. به این معنا که ما شاهد تخلیه ازن چون سال قبل نبودیم.
دانشمندان اعتقاد دارند که 10 سال دیگر طول میکشد تا نشانههای احیا و نمایان شدن لایه ازن قطب شمال مشخص شود.
براساس اظهارات پل نیومن از دانشمندان اتمسفری ناسا بعید به نظر میرسد که لایه ازن قطب جنوب پیش از سال 2060 به اندازه اولیه خود یعنی اندازه دهه 1980 بازگردد.
بالاخره کلیات نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ اعلام شد. می توانید نشریه ۴۴ صفحه ای گزیده امار را از آدرس زیر و به وزن ۸۲۹ کیلو بایت دانلود کنید.
ا اعلام آمار رسمی نتایج سرشماری جمعیت کشور در پاییز 1390 کم جمعیت ترین شهرستان های کشور (فرمانداری های دارای کمتر از 30 هزار نفر جمعیت ) به شرح جدول ذیل اعلام گشت.
کم جمعیت ترین شهرستان های ایران (کمتر از 30 هزار نفر) |
|||
رتبه |
نام استان |
نام شهرستان |
جمعیت |
1 |
هرمزگان |
ابوموسی |
5263 |
2 |
یزد |
بهاباد |
15331 |
3 |
مرکزی |
آشتیان |
17105 |
4 |
اصفهان |
خور و بیابانک |
17793 |
5 |
اردبیل |
سرعین |
18231 |
6 |
کهکیلویه و بویر احمد |
باشت |
20699 |
7 |
کرمان |
کوهبنان |
21721 |
8 |
خوزستان |
هفتگل |
22391 |
9 |
ایلام |
ملکشاهی |
22587 |
10 |
اردبیل |
نیر |
23656 |
11 |
خراسان شمالی |
گرمه |
24599 |
12 |
خراسان جنوبی |
بشرویه |
24683 |
13 |
کرمانشاه |
قصرشیرین |
25517 |
14 |
مرکزی |
تفرش |
25912 |
15 |
اردبیل |
کوثر |
26198 |
16 |
البرز |
طالقان |
26976 |
17 |
ایلام |
مهران |
27506 |
پرجمعیت ترین شهرستان های ایران
بر اساس اعلام مرکز امار ایران و بر اساس سرشماری پاییز 1390 تعداد 31 شهرستان پرجمعیت کشور( بالای 400 هزار نفر ) به شرح ذیل اعلام گشت. تاکید می شود شهرستان های پرجمعیت (یعنی محدوده ای که تابع یک فرمانداری می باشد و شامل چندشهر و روستا می گردد ) . هنوز آمار جمعیت شهرها اعلام نشده است.
پرجمعیت تریت شهرستان های ایران | |||
رتبه |
نام استان |
نام شهرستان |
جمعیت (هزار نفر) |
1 |
تهران |
تهران |
8293 |
2 |
خراسان رضوی |
مشهد |
3096 |
3 |
اصفهان |
اصفهان |
2174 |
4 |
البرز |
کرج |
2024 |
5 |
فارس |
شیراز |
1700 |
6 |
آذربایجان شرقی |
تبریز |
1695 |
7 |
خوزستان |
اهواز |
1395 |
8 |
قم |
قم |
1151 |
9 |
کرمانشاه |
کرمانشاه |
1030 |
10 |
آذربایجان غربی |
ارومیه |
963 |
11 |
گیلان |
رشت |
918 |
12 |
کرمان |
کرمان |
722 |
13 |
سیستان و بلوچستان |
زاهدان |
660 |
14 |
همدان |
همدان |
651 |
15 |
تهران |
شهریار |
624 |
16 |
مرکزی |
اراک |
599 |
17 |
هرمزگان |
بندر عباس |
588 |
18 |
یزد |
یزد |
582 |
19 |
قزوین |
قزوین |
566 |
20 |
اردبیل |
اردبیل |
564 |
21 |
تهران |
ورامین |
526 |
22 |
تهران |
بهارستان |
523 |
23 |
مازندران |
بابل |
495 |
24 |
لرستان |
خرم آباد |
487 |
25 |
زنجان |
زنجان |
486 |
26 |
تهران |
اسلامشهر |
485 |
27 |
مازندران |
ساری |
478 |
28 |
گلستان |
گرگان |
462 |
29 |
کردستان |
سنندج |
450 |
30 |
خراسان رضوی |
نیشابور |
433 |
31 |
خوزستان |
دزفول |
423 |
جمعیت و مساحت و سهم آن در استان های ایران - سال ۱۳۹۰
منبع : مرکز آمار ایران استخراج :محمد تاجیک
جمعیت ، مساحت و سهم آنها در استان ها در سال 1390 | ||||||
ردیف | استان | مساحت | جمعیت | سهم مساحتی | سهم جمعیتی | تراکم نسبی |
1 | اذربایجان شرقی | 45,651 | 3,724,620 | 3 | 5 | 82 |
2 | اذربایجان غربی | 37,411 | 3,080,576 | 2 | 4 | 82 |
3 | اردبیل | 17,800 | 1,248,488 | 1 | 2 | 70 |
4 | اصفهان | 107,018 | 4,879,312 | 7 | 7 | 46 |
5 | البرز | 5,122 | 2,412,513 | 0 | 3 | 471 |
6 | ایلام | 20,133 | 557,599 | 1 | 1 | 28 |
7 | بوشهر | 22,743 | 1,032,949 | 1 | 1 | 45 |
8 | تهران | 13,692 | 12,183,391 | 1 | 16 | 890 |
9 | چهار محال و بختیاری | 16,328 | 895,263 | 1 | 1 | 55 |
10 | خراسان جنوبی | 95,385 | 662,534 | 6 | 1 | 7 |
11 | خراسان رضوی | 118,851 | 5,994,402 | 7 | 8 | 50 |
12 | خراسان شمالی | 28,434 | 867,727 | 2 | 1 | 31 |
13 | خوزستان | 64,055 | 4,531,720 | 4 | 6 | 71 |
14 | زنجان | 21,773 | 1,015,734 | 1 | 1 | 47 |
15 | سمنان | 97,491 | 631,218 | 6 | 1 | 6 |
16 | سیستان و بلوچستان | 181,785 | 2,534,327 | 11 | 3 | 14 |
17 | فارس | 122,608 | 4,596,658 | 8 | 6 | 37 |
18 | قزوین | 15,567 | 1,201,565 | 1 | 2 | 77 |
19 | قم | 11,526 | 1,151,672 | 1 | 2 | 100 |
20 | کردستان | 29,137 | 1,493,645 | 2 | 2 | 51 |
21 | کرمان | 180,726 | 2,938,988 | 11 | 4 | 16 |
22 | کرمانشاه | 25,009 | 1,945,227 | 2 | 3 | 78 |
23 | کهگیلویه و بویراحمد | 15,504 | 658,629 | 1 | 1 | 42 |
24 | گلستان | 20,367 | 1,777,014 | 1 | 2 | 87 |
25 | گیلان | 14,042 | 2,480,874 | 1 | 3 | 177 |
26 | لرستان | 28,294 | 1,754,243 | 2 | 2 | 62 |
27 | مازندران | 23,842 | 3,073,943 | 2 | 4 | 129 |
28 | مرکزی | 29,127 | 1,413,959 | 2 | 2 | 49 |
29 | هرمزگان | 70,697 | 1,578,183 | 4 | 2 | 22 |
30 | همدان | 19,368 | 1,758,268 | 1 | 2 | 91 |
31 | یزد | 129,285 | 1,074,428 | 8 | 1 | 8 |
32 | کل کشور | 1,628,771 | 75,149,669 | 100 | 100 | 46 |
یک ثانیه به ساعت جهانی اضافه شد
شب گذشته (ساعت
24 روز شنبه 10 تیر ماه1390 برابر با آخر ژوئن 2012 )به منظور تنظیم ساعت
با چرخش زمین، یک ثانیه به ساعت جهانی افزود شد.
به گزارش واحد
مرکزی خبر به نقل از شبکه پنج تلویزیون فرانسه(TV5monde)، در نیمه شب
گذشته یک ثانیه به منظور جبران سرعت زمین به ساعت جهانی افزوده شد.
سرعت کره زمین گاه به دلایل مختلف مختل و هر سال چند صدم ثانیه کند می شود.
کارشناسان
می گویند اگر این مسئله را با ساعت وفق ندهیم، تفاوت قابل توجهی بین ساعات
و سرعت زمین پدید می آید و ممکن است طی چند ده سال نیمه شب در ظهر صورت
گیرد.
فیزیکدانان از سال 1972 ثانیه را با اتم سزیوم 133 تعیین
می کنندکه بسیار دقیقتر است. به منظور رعایت نوسانات سرعت زمین، باید زمان
دقیق اتمی را با زمان واقعی وفق داد و گهگاه یک ثانیه به زمان جهانی
افزوده می شود.
در سال ۱۳۸۵ تعداد شهر ها به ۱۰۱۲ شهر و در سال در ۱۳۹۰ این تعداد به ۱۳۳۱ شهر بالغ گشته است.
زبان های بسیار زیادی
در نقاط مختلف دنیا وجود دارند ولی برخی از آن ها بسیار عجیب هستند به طوری
که شاید هیچ کس در دنیا اسم آن ها را نیز نشنیده باشد.
زبان
ابزاری برای ارتباط بر قرار کردن با دیگر افراد است اما اگر از یک زبان
بسیار نادر استفاده کنید برقراری ارتباط برای شما بسیار سخت خواهد بود. این
مشکلی است که متکلمان به زبان "هرتوین" با آن رو به رو هستند.
به
تازگی سازمان یونسکو زبانی را به عنوان نادرترین زبان دنیا انتخاب کرده
است که مردمان"سیرانی" به آن سخن می گویند. این در حالی است که این افراد
تنها ۴ نفر هستند.
این افراد در روستای "اکین
دوزو" واقع در ترکیه زندگی می کنند و به گفته خودشان بر اثر مهاجرتی که به
اروپا داشته اند زبانشان در معرض انقراض قرار گرفته است.
البته این افراد بسیار نگران این زبانشان هستند چرا که جوانان تمایلی به یادگیری ان ندارند و هر لحظه این زبان رو به نابودی می رود.
سازمان
یونسکو با توجه به خطراتی که این زبان را تهدید می کند آن را به ثبت جهانی
رساند تا شادی بتواند یاد آن را پس از انقراض نیز حفظ کند.
نابودی
زبان "هرتوین" در حالی در حال رخ دادن است که در ۷۰ سال گذشته نزدیک به
۲۰۰ زبان نادر دیگر نیز از بین رفته اند و زبان های باستانی کاملا در حال
منقرض شده اند.
13 میلیون سقط جنین اجباری در چین
قانون اجبار برای تک فرزندی در چین باعث شده است زنانی که برای بار دوم باردار می شوند مبجور به سقط جنین شوند.
شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی براساس آماری که منتشر می شوند، سالیانه دست کم سیزده میلیون مورد سقط جنین در چین برای جلوگیری از به دنیا آمدن فرزند دوم برخی خانواده های چینی صورت می گیرد و گمان بر این است که آمار واقعی بسیار بیشتر باشد.
اگر چه دولت چین سقط اجباری جنین را منع کرده است ولی سقط اجباری جنین همچنان ادامه دارد و در برخی موارد با تزریق یا خوراندن برخی داروها به مادر باردار، جنین را از بین می برند.
زنانی که قانون دولت چین را درباره به دنیا نیاوردن بیش از یک بچه نقض می کنند معمولا با جریمه هزار تا چهاده هزار دلاری روبرو می شوند.
انفجار جمعیتی در انتظار قاره آفریقا
سازمان ملل متحد درباره انفجار جمعیت در شهرهای قاره آفریقا هشدار داد. سازمان ملل متحد روز چهارشنبه اعلام کرد شهرهای قاره آفریقا با پدیده خطرناک "اضافه جمعیت" روبرو هستند زیرا جمعیت مناطق شهری کشورهای این قاره همچنان به شدت در حال افزایش است. برنامه اسکان بشر ملل متحد UN-Habitat در گزارشی با عنوان وضع شهرهای آفریقا در سال دو هزار و ده میلادی هشدار داد جمعیت شهرهای آفریقایی تا سال دو هزار و پنجاه میلادی بیش از سه برابر خواهد شد چرا که پیش بینی می شود که تا آن زمان شصت درصد از جمعیت تقریبی یک میلیارد و دویست و سی میلیون نفری قاره آفریقا به مراکز شهری مهاجرت کنند. این گزارش می افزاید، آفریقا سریعترین رشد شهرنشینی را در میان قاره های جهان دارد به طوری که رشد شهرها در این قاره سه و چهل و یک صدم درصد است. این گزارش خاطر نشان می کند بسیاری از شهرهای آفریقا هم اینک مملو از جمعیت هستند و رشد سریع جمعیت این شهرها ممکن است مصیبت بار باشد. خوان کلوس Joan Clos مدیر اجرایی برنامه اسکان بشر ملل متحد می گوید: "هیچ دولت قاره آفریقا نمی تواند و نباید از روند کنونی رشد سریع شهرها غافل باشد." وی افزود: "دولت های آفریقایی باید به پدیده شهرنشینی و گسترش شهرها به عنوان یک اولویت نگاه کنند تا بتوانند با سرمایه گذاری های هنگفت امکانات اداری و حکومتی لازم را در کنار مسکن و خدمات شهری مناسب فراهم کنند و ثروت را به شکل بهتری تقسیم کنند." جمعیت شهر لاگوس پایتخت نیجریه تا سال دو هزار وپانزده میلادی، با رسیدن به دوازده میلیون و چهارصد هزار نفر از جمعیت شهر قاهره به عنوان بزرگترین شهر قاره آفریقا پیشی خواهد گرفت. این گزارش همچنین هشدار می دهد به علت تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره زمین، میلیون ها آفریقایی ساکن شهرهای ساحلی در معرض خطر بالا آمدن سطح آب دریاها قرار دارند. بیش از بیست و پنج درصد جمعیت یک میلیارد نفری کنونی آفریقا در شعاع یکصد کیلومتری خطوط ساحلی این قاره زندگی می کنند.
دانشجوییترین استان و شهر کشور
ناظر علمی طرح اطلس ملی آموزش کشور با اعلام اسامی استان و شهرستانهایی که بیشترین تعداد دانشجو را نسبت به جمعیت خود دارند، گفت: حضور دانشجوی غیر بومی بیش از ظرفیت پذیرش یک شهرستان دارای آثار منفی فرهنگی است.
حدود 5 درصد از جمعیت کشور دانشجو هستند
بابک نگاهداری در گفتگو با خبرنگار مهر، افزود: بر اساس اطلاعات حاصل از اطلس ملی آموزش کشور که توسط دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی و با همکاری وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تهیه شده است حدود 5 درصد از جمعیت کشور دانشجو هستند.
استان سمنان با نسبت دانشجو به جمعیت حدود 5/13 درصد بالاترین مقدار این نسبت را داراست
وی گفت: در 11 استان کشور نسبت دانشجو به جمعیت بیش از این مقدار است استان سمنان با نسبت دانشجو به جمعیت حدود 5/13 درصد بالاترین مقدار این نسبت را داراست بخشی قابل توجهی از این درصد به دانشجویان غیربومی اختصاص دارد.
معاون ارتباطات شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در میان شهرستانهای دارای دانشجوی کشور در117 شهرستان نسبت دانشجو به جمعیت بالاتر از 5% است.
دماوند بالاترین نرخ نسبت دانشجو به جمعیت در میان شهرستانها
ناظر علمی طرح اطلس ملی آموزش کشور اضافه کرد: شهرستان دماوند با نسبت دانشجو به جمعیت حدود 40 درصد بالاترین مقدار این نسبت را داراست که قسمت اعظم آن اختصاص به دانشجویان غیربومی پیدا می کند.
وی افزود: در 6 شهرستان، تعداد دانشجو بیش از یک چهارم جمعیت شهرستان و در 25 شهرستان تعداد دانشجو بیش از 10 درصد جمعیت شهرستان است.
اثرات پذیرش غیربومی دانشجو
دبیر نقشه جامع علمی کشور اظهار داشت: مهاجرت دانشجو برای تحصیل به شهرستانهای مختلف، اثرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در پی دارد. حضور دانشجویان غیر بومی در حد ظرفیت پذیرش فرهنگی یک شهرستان به عنوان یک عامل و محرک جدید اقتصادی به ایجاد شغل در شهرستانها کمک میکند و رونق اقتصادی برای شهرستان به ارمغان آورده و تا حدی موجب توسعه شهرها می شود.اما حضور دانشجوی غیر بومی بیش از ظرفیت پذیرش فرهنگی یک شهرستان اثرات غیرقابل برگشت فرهنگی در شهرستان ایجاد خواهد کرد. از این روی در شهرستانهایی که نسبت دانشجو به جمعیت قابل ملاحظه است، دانشگاهها به عنوان یک عامل تغییر و تبدیل فرهنگی و اجتماعی عمل میکنند.
دکتر نگاهداری در انتها افزود: این اثرات در صورت کنترل میتواند به عنوان یک عامل ایجاد و توسعه وحدت ملی و همچنین تعامل خرده فرهنگها در جهت غنای فرهنگ ملی عمل کند. لیکن در صورت عدم هدایت و یا کنترل مناسب، ممکن است به عامل تخریب فرهنگی چه در سطح خردهفرهنگ هر شهرستان به صورت تغییر عادتها و هنجارهای فرهنگی افراد بومی مخصوصا جوانان منطقه و و چه در سطح فرهنگ ملی به واسطه انتقال و یا اشاعه بیماری و آسیب های خرده فرهنگها در فرهنگ ملی تبدیل شود.
کم بارانترین نقطه کشور
زابل در استان سیستان و بلوچستان به عنوان کم باران ترین نقطه کشور در سال آبی تازه به پایان رسیده معرفی شد. به گزارش ایسنا زابل با 34.4 میلیمتر بارندگی در سال آبی گذشته (ابتدای مهرماه 1388 تا پایان شهریور 1389) کمترین میزان بارش را در بین سایر شهرهای کشور تجربه کرد.
در این مدت، هشتپر گیلان با 1434.4 میلی متر بارندگی بیشترین میزان بارش را به خود اختصاص داد. هشتپر در حوضه آبریز دریای خزر واقع شده است. در این حوضه پنجاب در استان مازندران با بارش 217 میلی متر کمترین بارش را داشته است. چهلگرد در چهارمحال و بختیاری و سعدآباد در استان بوشهر نیز به ترتیب با 1171 و 164 میلی متر بیشترین و کمترین بارش را در حوضه خلیج فارس شاهد بودند. در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نیز کمپ ارومیه با 463.5 میلی متر بیشترین و شبستر در آذربایجان شرقی با 292.5 میلی متر کمترین بارشها را داشتهاند.
در فلات مرکزی، مرزهای شرقی و سرخس نیز بیشترین بارش به ترتیب در رودک جاجرود تهران با 602.3، هوشک سروان در استان سیستان و بلوچستان با 98.5 و قوچان در خراسان رضوی با 300.5 میلی متر گزارش شده است. پس از زابل با 34.4 میلی متر بارش، محمد آباد یزد نیز با 52.5 میلی متر به عنوان کم باران ترین نقطه کشور در سال آبی 1389 - 1388 بوده است.
نابودی قطب شمال در سال 2030
کارشناسان محیط زیست آمریکا هشدار داده اند اگر روند گرم شدن زمین به شکل کنونی ادامه داشته باشد قطب شمال در سال 2030 کاملا نابود خواهد شد و دیگر خبری از یخچال های طبیعی و برف در این مناطق نخواهد بود.
به گزارش تابناک به نقل از گزارش الحیات از آمریکا نیز نشان می دهد که ماهواره های کنترل محیط زیست در قطب شمال نشان داده است که حجم ذوب شدن یخ های قطب شمال بیش از 4 برابر میزانی است که آمارهای رسمی اعلام می کنند بنابراین روند نابودی قطب شمال بسیار سریع تر از آنچه گقته شده است ، خواهد بود.
آمریکای مرکزی و شمالی و شمال اروپا به عنوان آلوده کننده ترین کشورهای جهان شناخته شده و اگر این کشورها به روند صنعتی شدن کنترل نشده ادامه دهند روند گرم شدن دمای کره زمین سرعت بیشتری به خود خواهد گرفت و چه بسا حتی در سال های زودتر از 2030 نیز قطب شمال از بین خواهد رفت و متعاقب آن جهان شاهد حوادث غیر طبیعی نظیر بالا آمدن آب دریاها و زیرآب رفتن بخش های وسیع تر و نابودی محیط زیست قطب شمال را شاهد باشد.
هشدار کارشناسان تا کنون مورد توجه آمریکا و کشورهای صنعتی قرار نگرفته است.
بروز مجدد کشند قرمز در سواحل هرمزگان
رییس پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان از بروز مجدد پدیده کشند قرمز در آبهای ساحلی هرمزگان خبر داد و گفت: طی یک هفته اخیر در منطقه خورگورسوزان بندرعباس، تراکم کشند قرمز بین 5 تا 7 میلیون سلول در لیتر بوده است. به گزارش ایسنا دکتر محمد صدیق مرتضوی در یک نشست خبری اظهار کرد: در تاریخ چهاردهم شهریورماه جاری، تغییر رنگ آب دریا در حوالی بندر شهید باهنر که ناشی از شکوفایی گونهای از دینولازله(peridinium quinquecorne) بوده است، مشاهده شد که گستردگی این لکه چندان زیاد نبود. وی افزود: با توجه به اهمیت موضوع، پایش ماهوارهای این پدیده به صورت روزانه انجام شده و نتایج بررسی تصاویر، حاکی از گسترش پدیده کشند قرمز در آبهای ساحلی خلیج فارس است. مرتضوی تصریح کرد: به دلیل بروز و مشاهده این پدیده، علاوه بر گشتهای ماهانه پایش کشند قرمز در 5ایستگاه ساحلی بندرعباس، 9 ایستگاه در غرب و 9 ایستگاه دیگر در شرق هرمزگان، از تاریخ 17 شهریورماه جاری تا امروز(25 شهریور)، گشتهای روزانهای در 4 ایستگاه از مناطق ساحلی بندرعباس و 4 ایستگاه دیگر در غرب، شرق، جنوب و شمال غربی هرمز و جزیره قشم صورت گرفته و کارشناسان پژوهشکده به بررسی میدانی و جمع آوری نمونهها مشغول هستند. وی اضافه کرد: همچنین دو بار در هفته، پایش کشند قرمز در آب های ساحلی تیاب و مزارع پرورش میگو در شهرستان میناب نیز جهت جلوگیری از خسارت به استخرها صورت میگیرد. رییس پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان گفت: عامل شکوفایی در اطراف جزیره هرمز نیز ناشی از گونه دیگری از دینولازله ها با نام سراتیوم(cratium fusus) می باشد. وی یادآور شد: دو گونه فعلی، بر خلاف گونه غیر بومی کوکلودینیوم(cochlodinium) که برای اولین بار اواخر شهریورماه دو سال گذشته در منطقه خلیج فارس مشاهده شد، بومی این منطقه بوده اما شکوفایی نداشته اند. مرتضوی خاطرنشان کرد: به منظور بررسی تغییرات این گونهها، طی 24 ساعت اخیر گشتهای شبانه روزی با فاصله زمانی هر سه ساعت یکبار، با برداشت نمونه برای تعیین گونههای فیتو پلانکتونی، ثبت عوامل محیطی و برداشت نمونه برای مواد مغذی، توسط 2 اکیپ کارشناسی از دو منطقه ساحل پارک دولت بندرعباس و پشت استانداری هرمزگان انجام شده است. وی بیان کرد: گشتهای روزانه پایش تغییرات کشند قرمز در آبهای ساحلی بندرعباس به صورت مستمر و حتی در ایام تعطیل نیز انجام میشود و اگر ضرورت باشد، در مناطق شرق و غرب استان(جاسک و بندرلنگه) نیز این پایشها صورت میگیرد.
ژوئن ۲۰۱۰گرمترین ماه تاریخ هواشناسی
بالاترین دما طی این ماه در تمامی قاره های جهان و به ویژه امریکا ثبت شده و به این ترتیب ازنظرگرما رکورد شکنی شده است.
ژوئن امسال گرمترین ژوئن طی تاریخ هواشناسی بوده است.
اداره ملی تحقیقات جوی و اقیانوسی امریکا اعلام کرد : بالاترین دما طی این ماه در تمامی قاره های جهان و به ویژه امریکا ثبت شده و به این ترتیب ازنظرگرما رکورد شکنی شده است.
به گزارش کارشناسان هواشناسی میزان رطوبت نیز درکره زمین در حال افزایش است و بیشترین میزان رطوبت در سال جاری در هند، جنوب چین، جنوب اروپا و ایالت های مرکزی امریکا مشاهده شده و جنوب غربی استرالیا با کمبود شدید باران مواجه است. علاوه بر این طی ماه گذشته حجم یخهای قطب شمال به کمترین میزان رسیده است.
به گفته تیلور هوارد کارشناس هواشناسی این اطلاعات فوق العاده مهم هستند چون در صورت کاهش سطح یخهای قطبی پرتوافکنی خورشید در اقیانوس افزایش می یابد که به نوبه خود افزایش سرعت اب شدن یخها را در بر خواهد داشت.
گفتنی است روند کاهش سطح یخهای قطبی از سال هزارو نهصد و نود اغاز شده است
سال جهانی نجوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد « یونسکو» مبنی بر معرفی سال 2009 به عنوان سال نجوم را تصویب کرد. یونسکو، سازمان علمی آموزشی ملل متحد ، در دسامبر ۲۰۰۵ پیشنهاد معرفی سال ۲۰۰۹ را به عنوان سال « نجوم» مطرح کرد که پس از گذشت دو سال این پیشنهاد در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد. در حقیقت علت انتخاب سال ۲۰۰۹ به عنوان سال نجوم، سال ۱۶۰۹میلادی است. 1609 مهمترین سال در تاریخ نجوم دنیا است، به طوری که در این سال گالیله اولین تلسکوپ تاریخ را به طرف آسمان گرفت و توانست دهانه ها و حفره های موجود در سطح ماه، مراحل رؤیت سیاره زهره، قمرهای سیاره مشتری و ذرات گرد و غبار کهکشان راه شیری را نشان دهد. به همین منظور چهارصدمین سالگرد این رویداد تاریخی در علم نجوم که منجر به تغییر تاریخ فرهنگ جوامع انسانی شد، جشن گرفته می شود.یونسکو مراسم این سال را با همکاری اتحادیه بین المللی نجوم و رصدخانه جنوبی اروپا برگزار می کند. بیش از 100 کشور و ۱۴ سازمان بین المللی فعال در ارتباطات و آموزش علمی ، توافقنامه برگزاری مراسم سال جهانی نجوم را به امضا رسانده اند. هدف اصلی تعیین سال 2009 (به عنوان سال بین المللی نجوم) کمک به مردم تمام دنیا برای کشف دوباره جایگاه و نقش خود در هستی است. اتحادیهی بینالمللی نجوم شعار «جهان، برای کشف از آن تو» ( جهان از آن شماست تا کاوش کنید.) را برای سال جهانی نجوم برگزیده است. با توجه به تفاوت سه ماهه شروع سال میلادی با هجری شمسی ، دولت با مصوبه ای در هیئت وزیران، سال ۸۸ ۱۳ را سال نجوم در ایران اعلام کرده است. گروه آموزشی جغرافیا - مدیریت آموزش و پرورش شهرستان فیروزه –مهرماه1388
باید درس جغرافیا را در نظام آموزشی کشور دید
موضوع حذف درس جغرافیا از نظامآموزشی دورهراهنمایی و جایگزینی مطالعاتاجتماعی؛ واکنشهایی را درمیان اساتید و مولفان کتابهای درسی این رشته بهدنبال داشت. مهندس محمدرضا سحاب؛ پروفسور محمدحسن گنجی؛ مهدی چوبینه؛ محمدتقی رهنمایی؛ مطیعی لنگرودی و احمد پوراحمد حذف این درس را مساوی با ازدست رفتن هویت ملی عنوان کردند.
طرح حذف درس جغرافی مخالفت اساتید این رشته را به دنبال داشت
خبرگزاری میراث فرهنگی_ گردشگری_ زهرا حاج محمدی_ موضوع حذف درس جغرافیا از نظام آموزشی دوره راهنمایی و گنجاندن آن در درسی تحت عنوان مطالعات اجتماعی؛ واکنش هایی را درمیان اساتید و مولفان کتاب های درسی این رشته به دنبال داشت.
مهندس محمدرضا سحاب، رئیس موسسسه جغرافیائی سحاب در اقدامی ابتکاری؛ با دعوت از چند نفر از اساتید جغرافیا و مولفان و برنامه ریزان این درس درجلسه ای؛ به بررسی چند و چون ماجرای حذف درس جغرافیا از نگاه کارشناسان پرداخت.
سوال اصلی در این نشست این بود که آیا نحوه آموزش این درس باید تغییر یابد و حذف آن منافعی برای دانش آموزان کشور به دنبال خواهد داشت.
با جمع بندی سوالات مطرح شده در این نشست از سوی کارشناسان حاضر در آن؛ طرح سوال اصلی به این شکل درآمد که: در بحث ها و حواشی به وجود آمده درتغییر شیوه ارائه و حذف عنوان «جغرافیا» چند نکته به ذهن میرسید. اول اینکه باید دید چقدر «طرح مطالعات اجتماعی» اجرایی شده است زیرا اگر چنین طرحی محدود به نارضایتی چند معلم باشد می توان با جلسات درونی آن را حل کرد. پس سوال اینجاست که اجرای طرح مطالعات اجتماعی چقدر جدی است؟ ازسوی دیگر به نظر می رسد مخالفت با وجود درس مستقل جغرافیا در دوره راهنمایی به دلیل حجم کتاب های درسی است که در این مقطع برای دانش آموزان تدریس می شود. شاید اگر این واقعیت را درنظر داشته باشیم درست همین حجم را در دوره دبیرستان شاهد هستیم و این موضوع تاثیر چندانی روی سیستم آموزشی دانش آموزان ندارد. مگر آنکه برنامه ریزی اجرایی برای آماده ساختن معلمان چندان دقیق نباشد به گونه ای که یک معلم مجبور به آموزش چند درس در یک دوره باشد؛ لذا دلیل چندان خوبی نیست. جز آنکه باید پرسید حجم دروس با آنچه به عنوان محتوای دروس درنظر گرفته شده؛ چه اندازه برنامه ریزی شده و کاربردی است. مسلم است که حذف آموزش جغرافیا برای نوجوانانی که تنها مجبور به حفظ یک سری دروس هستند بی آنکه چیزی از این دامنه محفوظات کاربردی برای دانش آموزان داشته باید و یا پس از پایان امتحانات به یادها بماند. پس مهم نحوه اجرا و سیاستگذاری در زمینه آموزش آن است که قطعا به جغرافیا محدود نمی شود؟ و دیگر آنکه تجمیع سه درس جغرافیا؛ تاریخ و علوم اجتماعی چه آسیبی می تواند به هریک از آنها و یا هرسه برساند و در آخر اینکه آیا بهتر نیست به سیستمی فکر کرد که از دامنه محفوظات بکاهد و بر دامنه دروس کاربردی بیفزاید؟ دکتر چوبینه از برنامه ریزان و مولفان کتاب های درسی ابتدا گفت که" این تصمیم یعنی حذف تاریخ و جغرافیا از ادبیات بچهها و گنجاندن آن در کتاب «مطالعات اجتماعی» قرار است از امسال اجرایی میشود." در این نشست؛ پروفسور محمدحسن گنجی( بنیان گذار سازمان هواشناسی در ایران و دانشمند جهانی سال 2000 در زمینه هواشناسی)، دکتر حسین محمدی (استاد دانشگاه تهران)، دکتر مهدی چوبینه(برنامه ریز و مولف کتب درسی)، دکتر محمدتقی رهنمایی(استاد دانشگاه تهران)، دکترمطیعی لنگرودی (استادجغرافیای دانشگاه تهران)، دکتر احمد پوراحمد (رییس دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران)؛ دکتر سیدعلی بدری (رییس موسسه جغرافیای دانشگاه تهران)، علی اکبر محمودیان، علی بابا عسگری و محمدرضا سحاب (اعضاء هیات علمی بخش تحقیقات جغرافیایی موسسه سحاب) حضور داشتند.
دکتر محمدتقی رهنمایی: باید دید چنین تصمیمی چرا گرفته شده و باید کم کاری ها و اشتباهات خودمان را نیز در این عرصه بپذیریم برای این کار کافی است به صفحه اول کتاب جغرافیای سال اول راهنمایی توجه کنیم که در آن سه غلط وجود دارد. یعنی آنچه که هم اکنون توسط معلم این دوره به بچه ها آموزش داده می شود اشکالات فراوان دارد. لذا باید پذیرفت که با گذشت این همه سال؛ تازه از اساتید این فن کمک می طلبند و در تمام این سالها ما استادان این رشته در حاشیه بودیم و هیچ وقت مورد مشورت نبوده ایم.
لذا پیش از آنکه هرگونه موضع گیری در این باره انجام دهیم، باید این اقدام از سوی هر سازمانی باشد را به فال نیک بگیریم. با این حرکت ما از یک خواب سی ساله بیدار شده ایم. لذا نباید واکنش احساسی نشان داد که یعنی جغرافیا فنا شد. مگر جغرافیا در عرض این 30 سال چه به بار آورده است که بابت از دست دادنش احساس رنج بکنیم. محصولاتی که ما از دوره ابتدایی تا دانشگاه ارایه می دهیم چندان قابل توجه نیست. من اولین بار که درس جغرافیای کلاس پنجم خواندم هنوز مطالبش را به یاد دارم. فکر می کنم متدولوژی تالیف کتابهای درسی 60 و70 سال پیش از امروز پیشرفته تر بوده است. به طوری که در ذهن من دانشآموز که 50 سال پیش خواندم، هنوز مطالب ایتالیا، پاکستان، اروپا در ذهنم هست. ولی بچه من که تازه فارغ التحصیل شده است، نمی توانند بگوید کویر کجاست؟ موضعگیری ما باید از دید واقعگرایانه باشد و ایرادها را برطرف کنیم. زیرا این دوستان درست روی تصمیم گیریهای قبلی انگشت گذاشتند و از هیچکدام از مهارتهای حرفهای شما استفاده نکردند. مسلما محتوای کتابهای درسی ما با کشورهای دیگر بسیار متفاوت است. آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده که آموزش جغرافیا به این شکل اتلاف منابع است که به نظر حق با آموزش و پرورش است. حرف آنها درست است مهم نیست چه کسی این حرف را میزند، مهم این است که چه می گوید. جغرافیای مدرسه ای ما دارای سه اشکال است: اشکال محتوایی کتاب است که باید انقلاب در آن صورت بگیرد؛ اشکال شکلی است، در عرض 30 سال گذشته ازنظر ابزار و وسایل بطورکلی آموزش جغرافیا در دنیا دگرگون شده است و اشکال اجرایی. دبیرها را سرزنش نکنیم دبیرهایی که کتابها را درس میدهند هنرمند هستند. ما حتی یک ترم هم نمی توانیم این کتابها را درس دهیم. آنقدر بیربط و بیمحتوا و خستهکنندهاند که به عنوان زاپاس استفاده می شوند. بی دلیل نیست بهترین دانشجویان ما بلافاصله از دانشکدههای بزرگ خارجی سر در میآورند. یک گسستگی در جغرافیا به وجود آمده است. روزی که ما جغرافیا را رها کردیم و سراغ برنامه ریزی دهن پرکن رفتیم نهایتا باید به این بنبست میرسیدیم . جغرافیا هرجایی برود از درخت کشورشناسی نمی تواند جدا شود. یک بخش تبدیل به یک کشورشناسی با محتوای جدید و قسمت دوم که مربوط به ایران می شود، ایران شناسی واژه موجهای است. جغرافیا را می شود در بسته بندی جدید یاد دهیم.
دکتر مهدی چوبینه: در اواخر مهرماه در دانشگاه آزاد اسلامی همایشی تخصصی برگزار شد. در آن همایش؛ من مقالهای داشتم و در حاشیه آن مقاله، به مشکلات موجود در برنامه ریزی کتابهای درسی اشاره کردم. براساس مشکلات موجود، مدرسان مقطع راهنمایی موضوعی را عنوان می کنند مبنی بر اجحاف به آن ها؛ همان ها متقاضی تجدیدنظر در برنامههای درسی جغرافیا هستند. البته این بحث؛ جدید نیست. از 16 سال پیش این بحث مطرح بود. برای اینکه به نوعی پاسخ این گروه از معلمان داده شود؛ برنامهای تحت عنوان مطالعات اجتماعی تدارک دیده شد که رویکرد تلفیقی در زمینه آموزش تاریخ، جغرافیا، علوم اجتماعی دارد. یکبار این برنامه تولید شد و اعتبار بخشی آن انجام شد وکتابی نیز تالیف شد، اما در اولین قدم شکست خورد و برنامه را تعطیل کردند. چند سال بعد مجددا همان برنامه مطرح شد و این بار با دورخیزی سنگین برای انجام آن.
به دنبال آن از امسال تولید محتوای آن تحت عنوان «مطالعات اجتماعی» آغاز شده است. رویکرد مطالعات اجتماعی، برنامه ای است نامناسب برای کشورمان و از پیش شکست خورده . ما تا آنجا که از دستمان برمیآمد دلایل علمی نامناسب بودن این برنامه را در ایران مطرح کردیم. در جلسات کارشناسی نظراتمان را گفتیم و نوشتیم و تمام کسانی که در این زمینه تصمیم گیرنده بودند نظرات ما و گروه جغرافیا را میدانند. اما گویا تصمیم از دست ما خارج است. متاسفانه کسانی برای آموزش جغرافیای این مملکت تصمیم می گیرند که نه جغرافیا میدانند و نه با برنامه ریزی درسی و تبعات آن آشنا هستند. اما مشکلاتی که در نتیجه این تصمیم به وجود می آید آنقدر جدی است که وظیفه خود می دانم عواقب آن را به اطلاع دوستان برسانم. این موضوع را در جلساتی که با حضور مدرسان دانشگاه تشکیل میشود؛ چندبار مطرح کردم. ولی به نظرم آمد دوستان در دانشگاه گرفتاریهای زیادی دارند و وقت برای فکر کردن به مسائل اساسیتر مثل آموزش جغرافیا قبل از دانشگاه برایشان مسیر نیست .
این جلسه نیز ظاهرا به این منظور تشکیل شده است تا از یکسو از تجارب و تخصص اساتید این حوزه بهره مند شویم و دیگر آنکه اتمام حجت کرده باشیم و مدیون جامعه جغرافیدان این مملکت نباشیم که بگویند شما مولف کتابهای درس بودید اما هیچ دفاعی از حوزه تخصصی جغرافیا نکردید. به همین منظور در جلسات مختلفی که دوستان تصمیمگیرنده حضور داشتند؛ یک کار پژوهشی درباره آموزش جغرافیا در برخی کشورها را مطرح کردیم. درآن مطالعه 24 کشور را بررسی کردم تا ببینم چگونه جغرافیا را درس می دهند. آیا آنها همان کاری را میکنند که ما انجام می دهیم؟ از میان 24 کشور بررسی شده؛ بیش از نیمی از این کشور ها، جغرافیا را به صورت یک درس مستقل و مثل ما درس می دادند ،یعنی 54 درصد (بحرین، قبرس، دانمارک، اندونزی، ایرلند، عمان، مصر، امارات متحده، فرانسه، عربستان و ترکیه) درس مستقل جغرافیا دارند. 13 درصد به شکل علوم اجتماعی درس میدهند و 8 درصد رویکرد تلفیقی دارند مثلا جغرافیا را با زیست شناسی تدریس می کنند. 2 کشور تجمیع کردند و مانند دوران ابتدایی ما؛ تاریخ، جغرافیا و اجتماعی را در یک کتاب عرضه میکنند و فقط یک کشور جغرافیا درس نمی دهد. مثلا مشاهدات زیست محیطی را بهگونهای طراحی میکنند که بار جغرافیایی را برساند مثل بلژیک.
تصمیمگیرندگان بر تغییر شیوه ارائه درس جغرافیا؛ دلایل علمی برای رد دیدگاه های ما ارایه نمی دهند بلکه دلایل آنها؛ اجرایی است. کسی نتوانسته در این 50 سال که جغرافیا تدریس میشد نقص علمی از آن بگیرد یک مشکل اجرایی سبب شده که فشار بر برنامه درسی وارد شود مشکل هم این است که معلمان دوره راهنمایی ادعا می کنند به ما احجاف میشود و میگویند ما همان حقوقی را میگیریم که معلم علوم و زبان میگیرد، اما باید سه برابر کار کنیم. برای اینکه یک مشکل اجرایی را حل کنند در واقع یک راه حل برنامهای پیشرو گذاشتند گویا مظلوم ترین علوم؛ همین تاریخ و جغرافیا واجتماعی است و به نظر میآید هرکس هرکاری که بخواهد میتواند بکند.
ادعای ما این است که یکی از مهم ترین چالش هایی که با آن روبه رو هستیم؛ بحران هویت است. اتفاقا تقارن موضوع هویت یابی در نظام آموزشی در دوره راهنمایی اتفاق میافتد. پس درکل چند مساله به هم نزدیک میشود: نظام آموزشی با مطالباتی مواجه است و در اجرا کاستی هایی وجود دارد. شاید اگر در دوره متوسطه و ابتدایی این اتفاق میافتاد خیلی بد نبود. ما هم که کاربرنامهریزی درسی را به عهده داریم تلفیق این علوم در دوره ابتدایی را خالی از اشکال می دانیم و معتقدیم در آن دوران سنی تحمل این رویکرد برای بچهها ساده تر است اما وقتی به دوره راهنمایی میرسد مشکل بیشتر میشود. یک پژوهش در آموزش و پرورش نیز اخیرا انجام شده که میزان آموزش پذیری و انطباق با تغییرات را در دورههای مختلف تحصیلی از نظر معلمان بررسی کرده است. آموزش پذیرترین معلمان؛ معلمان زن دوران ابتدایی هستند بعد معلمان مرد همین دوره. بعد معلمان زن دوران متوسطه و معلمان مرد دوران متوسطه و بعد معلمان زن و مرد دوره راهنمایی. یعنی آموزش ناپذیرترین معلمان ما اتفاقا معترض به برنامه آموزشی هستند و همان ها می خواهند تأثیری چنین در برنامههای دوره درسی راهنمایی بگذارند. باز تحقیق دیگری نشان می دهد؛ اغلب کشورهایی که رویکرد مطالعات اجتماعی در این دروس دارند؛ کشورهایی هستند که یا سابقه تاریخی ندارند یا استعمارگر بودند و یا مستعمره بودند. لذا استقلال سیاسی این کشورها هم قابل تامل است.
بسیاری از کشورها به جز کشور ما که رویکرد مطالعات اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده بعد از چند سال مجبور شدند، برگردند به رویکرد دیسیپلینی که وجود دارد. در حال حاضر در خیلی از مناطق دنیا؛ کسانی که از هویت ملی و دینی خودشان دفاع نکردهاند گرفتاریهای دارند که نتایجش هویدا است. بحث مهاجرتها و ورزشکارانی که تبعه کشورهای دیگر میشوند، بازتاب همین عدم شناخت هویت است.
تصمیمگیرندگان بعد از اینکه اصرار ما را دیدند کمی تخفیف قائل شدند و گفتند هر دو رویکرد را اعمال میکنیم و مخاطب انتخاب کند. مخاطب کیست؟ درحالی که نظام آموزشی ما یک نظام آموزشی متمرکز است. نظام آموزشی متمرکز حق انتخاب را برای دانشآموزان نمی گذارد، بلکه معلم انتخاب می کند و معلم هم منافع صنفیاش را در نظر میگیرد و عموما بدون درنظر گرفتن منافع علمی آن را انتخاب می کند. و الان بحث این هست که برای سال آینده رویکرد تجمیع را هم اضافه کنیم.
مقاله دیگری هم استانداردهای درس مطالعات اجتماعی را مطرح کرده است و در آن هم مطرح شده که به دلیل سابقه تمدنی، سابقه تاریخی، تنوع جغرافیایی و وجود قومیتها امکان اینکه به وسیله مطالعات اجتماعی بتوان به همه اینها پاسخ گفت؛ میسر نیست.
اما باید نکته دیگری را نیز اضافه کنم که؛ یکی از دلایل شکست مرحله قبلی مطالعات اجتماعی این بود که باید از سال سوم ابتدایی کار شروع میشد و کتاب سال سوم فعلی با ویژگی هایی که دارد کمتر فرصتی را برای جایگزینی برنامه مطالعات اجتماعی فراهم می کند.
دکتر مطیعی لنگرودی: در آموزش و پرورش؛ شورا خیلی معنا ندارد. مسوول کتابهای درس و پژوهشی بررسی میکند. اجتماعگرایی درواقع ایده مدیران قبلی سازمان پژوهش بوده است و نه آموزش و پرورش و ما در یک سال 3 کتاب را از دروس آموزش حذف کردیم این کتابی که آقای دکتر اشاره کردند؛ کتابی است که در یک روز می توان تمامش کرد در واقع هدف خاصی را دنبال نمیکند و انتظاری هم نداریم. بحث ایشان بیشتر ایدئولوژی و زندگی ایرانیهاست اما ایدئولوژی کجا میرود، من نگران میراث فرهنگیمان هستم. در دانشگاه خیلی راحت بحرانهای فرهنگی را شاهد هستیم. نکتهای که در دوره راهنمایی است و معلمان هم حق دارند زیرا سنگین ترین برنامه آموزشی را این معلمان دارند. دوره سنگینی است 14 عنوان کتاب درسی که در واقع کسلکننده است و نمی شود ظلم را در حق جغرافیا کرد. ما قبلا پیشنهاد دادیم یک سال تاریخ یک سال جغرافیا و یک سال علوم اجتماعی اجرا شود. بدترین وضعیت را در آموزش دوره راهنمایی در ایران شاهد هستیم 14 عنوان کتاب را می خواهند در مغز بچه جای دهند که نمیشود. اعتقاد من این است که باید انجمن جغرافیدانان در ایران پا به این عرصه بگذارد و برنامهریزی در زمینه کتابهای درسی را یاری کند.
پروفسور گنجی: ما باید بیشتر از همه روی ضرورت آموزش جغرافیا در برنامهها پافشاری کنیم که در علوم اجتماعی مستهلک نشود. برای اینکه علوم اجتماعی دامنه وسیعی دارد و مجالی که جغرافیا حالت استقلال برای دانش آموز فراهم کند را از دست می گیرد. دانشگاه هنوز هم با آموزش و پرورش توافقی ندارد درصورتیکه باید آموزش و پرورش به گونهای عمل کند که آنچه دانشگاه طلب می کند را جذب کنند.
دکتر چوبینه: آرشیو ما خالی است از کارهایی پژوهشی که برای جغرافیا در دورههای قبل صورت گرفته است. آنچه باقی مانده در حافظه چند نفری است که سالهاست کار می کنند. در دوره راهنمایی هم اشاره شد که تعدد دروس وجود دارد. یکی از آفتهای دوره راهنمایی همین است و آمار نگران کننده ای از افت تحصیلی در دوران راهنمایی را شاهد هستیم و یکی از دلایلی که سیاستگذاران آموزشی اصرار بر تعدد درس ها دارند، این است که فکر میکنند باید در این مقطع چیزهای زیادی به کودک یاد داد. زیرا دیگر مجالی ممکن است پیدا نشود. واقعیت این است که اگر میخواهیم تحول ایجاد کنیم و جواب معلمها را بدهیم نباید برویم سراغ چند درس مظلوم و آنها را تضعیف کنیم و آینده و هویت دینی و ملی خود را به خطر بیندازیم. بلکه باید بیاییم در ساختار نظام آموزشی تجددنظر بکنیم. همین دلایل باعث شده که پس از 90 سال ما دارای سند آموزشی بشویم.
دکتر احمد پوراحمد: موضوع ما این نیست که باید جغرافیا باشد یا نباشد. همه ما اعتقاد داریم که باید جغرافیا وجود داشته باشد و به عنوان یک درس مستقل از ابتدا تا مقطع پیش دانشگاهی تدریس شود. موضوع این است که شما که در درون کار هستید و این بحثها را انجام دادهاید بگویید چه باید کرد؟ بدیهی است که گروههای دیگر در تقابل با شما مسائلی را مطرح می کنند تا به این واسطه به نتیجه برسند. بهتر آن است که به صورت قطعنامه؛ جغرافیدانان ایران در سطح دانشگاههای تهران این نتایج را به آموزش و پرورش منعکس کنند. مسلم است که یک جمع کارشناسی کوچک به نتیجه ای نمی رسد. اگر بخواهیم سیستم معتبری باشد؛ بهتر است برنامه ریزی کرد که جغرافیدانان شهرستان ها هم مدعی شوند و حتی به گوش مجلس هم برسد و تنها به آموزش و پرورش بسنده نکرد. یعنی با یک برخورد قویتر با موضوع روبرو شود و توضیح داده شود که کار به صورت کاملا غیرکارشناسی و تنها به خاطر نارضایتی برخی از معلمان صورت گرفته است. ما هم به همین خاطر اینجا جمع شدهایم تا همفکری کنیم و بتوانیم همایشی یا سمیناری تشکیل دهیم و پیگیری کنیم.
مهندس سحاب: برای چنین تصمیم بزرگی و برای رسیدن به یک اشتراک نظر درست باید دید اول در کجا واقع شدهایم. باید بحث های علمی داشت و باید به سمینارها و همایش های مختلف رسید. طبیعی است که بحث حذف یک درس درمیان نیست، بلکه بهینه سازی آن هم مدنظر است. باید به دنبال راه حل درست بود که این امر هم با بررسی همه جانبه و همفکری اساتید محترم دانشگاه ها و دیگر دست اندرکاران و متخصصین امکان پذیر است. ما در موسسه جغرافیائی سحاب این آمادگی را داریم که پیگیر بحث های کارشناسی در این حوزه باشیم.
ذوعلم با اعلام آخرین تغییرات انجام شده در کتب درسی، گفت: بیش از 250 عنوان کتاب در مقاطع تحصیلی مختلف تالیف شده است.
وی با بیان اینکه از این تعداد 13 عنوان کتاب برای مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه هستند، گفت: این کتب در سال تحصیلی آینده مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت که البته تعدادی از آنها به اجرای آزمایشی در خواهند آمد.
مدیر کل برنامهریزی و تالیف کتب درسی ادامه داد: همچنین دو کتاب جدیدالتالیف که شامل قرآن پایههای سوم و چهارم ابتدایی و علوم پایه اول با توجه به مصوبه جلسه هیات وزیران با نام جدید «علوم بهداشت» در سال آینده مورد بهره برداری قرار می گیرد.
وی از تالیف هفت کتاب جدید التالیف در دوره راهنمایی خبر داد و گفت: فارسی اول و دوم راهنمایی، تعلیم و تربیت اول راهنمایی، آمادگی دفاعی دختران سوم راهنمایی، فارسی سوم راهنمایی، دینی دوم راهنمایی و زبان انگلیسی اول راهنمایی از این کتابها هستند.
ذوعلم گفت: در دوره متوسطه نیز از مهر ماه امسال، سه کتاب جدید تالیف ریاضی دوم متوسطه، منطق سال سوم علوم انسانی و جامعهشناسی پایه دوم علوم انسانی آماده ارائه به دانشآموزان خواهد بود.
وی اظهار کرد: همچنین در رشته علوم و معارف اسلامی، هفت عنوان کتاب جدید تخصصی این رشته برای سال تحصیلی 89 ارائه خواهد شد.
مدیر کل برنامهریزی و تالیف کتب درسی، همچنین به اعمال برخی تغییرات و اصلاحات جزئی در کتب درسی اشاره کرد و گفت: در این قالب کتاب «بخوانیم و بنویسیم» پنج پایه ابتدایی امسال از نظر خط و تصویر اصلاح شده، زیرا انتقادات بسیاری در مورد تصاویر این کتابها وجود داشت و این در حالیست که در پایههای ابتدایی تصویر کتاب بخشی از محتوای خود کتاب است.
وی از اعمال تغییرات کلی در کتاب مبانی علم رایانه در مقطع متوسطه با توجه به تغییرات علم رایانه و نرمافزار نیز خبر داد و خاطر نشان کرد: در کتاب ریاضی اول متوسطه که در سال تحصیلی 87 ـ 88 به عنوان کتاب جدیدالتالیف نیز ارائه شد، با توجه به اظهارنظرهای معلمان تغییراتی حاصل شده است.
ذوعلم از جایگزین درس استانشناسی به جای جغرافیا در مقاطع تحصیلی نیز خبر داد و گفت: امسال تالیف کتاب استانشناسی در پنج استان تهران، فارس، اصفهان، گیلان، قم و کردستان به طور آزمایشی و با پیگیری خود استانها و مشارکت دستگاههای فرهنگی آغاز شده است.
برنامه درس ملی از سل تحصیلی 94-93 اجرا می شود
مدیرکل برنامهریزی و تالیف کتب درسی، از ارائه نگاشت و ویراست سوم سند برنامه درسی ملی به شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در آینده نزدیک که ویراست دوم آن در قالب 66 ضمیمه و هشت فصل در اسفند ماه سال گذشته ارائه شد، خبر داد و گفت: برنامه درسی ملی در سریعترین حالت، از سال تحصیلی 94 ـ 93 اجرایی خواهد شد.
ذوعلم ادامه داد: در برنامه درسی ملی دیگر خبری از هم گسیختگی کتابها و موضوعات نخواهد بود و تمام محتویات آموزشی در مبانی قالب جدید نوسازی خواهد شد.
وی تصریح کرد: بر این اساس، تا امروز بیش از 40 مورد تغییرات قابل توجه در برنامه درسی ملی در بخش اهداف، مبانی، عناوین درسی و نحوه ارائه دروس به دانشآموزان صورت گرفته و بعد از ارائه پیشنهادهای لازم برای تغییرات در سند، آموزش و پرورش سه سال برای اجرایی شدن فاز اول این طرح در حوزه ستادی زمان خواهد داشت.
مدیرکل برنامهریزی و تالیف کتب درسی همچنین گفت: در صورت تصویب سند برنامه درسی ملی در سال جاری، این سند در سال 1391 به صورت آزمایشی در ابتدایی و در سال 1393 در مقاطع راهنمایی و متوسطه اجرایی خواهد شد.
استفاده گسترده از GIS درقطر
منبع : 2007/10/11-GIM Intemational
تنظیم قطر بر روی نقشه
قطر اولین کشور در جهان است که اقدام به ایجاد GIS در سطح ملی نموده است. مرکز GIS قطر را کابینه دولت قطر در سال 1990 ایجاد کرد. گزارش عملکرد این مرکز بطور مستقیم در اختیار بخش قانونگذاری حکومت ملی قرار میگیرد. نخستین گامهای برداشته شده برای آشنا سازی ذهن مسؤلین در مورد اجرای GIS در قطر مدیون «شیخ احمدبن محمد آل ثانی» وزیر پیشین کشاورزی و شهرسازی و ریاست بخش اجرایی دولت قطر میباشد. در مقام یک مهندس وی تشخیص این واقعیت را به عهده داشت که امکانات بالقوه این فنآوری موجب انقلاب در سطح مدیریت اطلاعات و استفاده بهینه از امکانات برای مدلسازی و تجزیه و تحلیل دادهها در سطح ملی میشود. مناطق شهری کشور قطر در سال 1993 با مقیاس 000/4: 1 مجدداً عکسبرداری شد. اعضای CGIS با استفاده از دادههای جدید سعی بر ایجاد مدلهای ارتفاعی رقومی با دقتی در حدود 10 سانتیمتر نمودند. عکسهای قائم رقومی، حاوی پیکسلهایی به ابعاد 10 سانتیمتر، از کلیه مناطق مسکونی با سطح تراکمی بیش از 600- 500 نفر در هر کیلومتر مربع تهیه و استفاده شده است. در سال 1995 کل کشور مجدداً با مقیاس 000/30: 1 و 000/54: 1 عکسبرداری شد. اعضای CGISاین مرتبه مدلهای ارتفاعی رقومی با دقت 1 متر تهیه نمودند و بعد از آن عکسهای قائم رقومی با پیکسلهای 1 متری برای کل قطر ایجاد کردند. شبکه فیبر نوری شبکه GIS سیستم اطلاعات جغرافیایی قطر امکان تسریع مبادله اطلاعات را میان سازمانهای مختلف فراهم میکند. شبکه مذکور از فیبرها در توزیع اطلاعات به شرکتهای تحت قرارداد CGIS استفاده مینماید. چهارچوب اصی این شبکه مجموعهای از چندین شبکه کوچکتر اترنت و یا شبکههای حلقهای میباشد. CGIS با استفاده از یک مرکز gigaswitch با بیش از 3 گیگابایت پهنای باند امکان برقراری بیش از 67000 ارتباط را در ثانیه فراهم میسازد. این واقعیت بدان معنی است که در هر ثانیه فایلهای تصاویر رقومی، که بطور معمول ابعاد 50 مگابایتی دارند، قابل ارسال یا نمایش میباشند. در عین حال نرمافزارهای پیچیده گرافیکی و استری باعث میشود چنین فایلهایی تنها در عرض چند دقیقه ترسیم شوند. تا قبل از نصب شبکه GIS در سال 1994 و بدون استفاده از نرمافزارهای واستری زمان لازم برای ترسیم فایلها تصاویر رقومی در CGIS بین 5 تا 10 ساعت بود. شبکه GIS به مشترکین خود این امکان را میدهد تا به کلیه دادههای عمومی مورد نیاز خود دسترسی سریع داشته باشند. تصمیمگیری در مورد نحوه دستیابی به اطلاعات GIS در شبکه بستگی به نظر مشترک و شرکت فراهمکننده اطلاعات دارد. نرمافزارهای استاندارد انتخاب شده برای GIS قطــر شــامل محصــولات شرکت ESRI از قبیل Arc/Info ، Arcview، map object همراه با پایگاه اطلاعات رابطهای oracle میباشد و قطعات سختافزاری موجود برگرفته از شرکتهای تولیدکننده مختلف است.
اگر چه باروری و مرگ و میر میزان رشد جمعیت (رشد طبیعی) را تعیین میکنند، اما اندازه جمعیت به جابهجایی جمعیت نیز (فرآیندی که از طریق آن مردم، مناطق جغرافیایی مشخص را ترک کرده یا به آن وارد میشوند) وابسته است.
مهاجرت به عنوان یک واقعه تاثیرگذار بر رشد و تغییر جمعیت، تنها به خاطر ابعاد فضایی و زمانی که بر آن تاثیر میگذارند، مورد توجه قرار نمیگیرد. مهاجرت همچنین انعکاس تغییراتی است که در تار و پود جامعهای که مردم بدان تعلق دارند، اتفاق میافتد (تغییرات در فرهنگ، شرایط اقتصادی و اجتماعی و ساختهای سیاسی). از این رو، مهاجرت باید نه تنها به عنوان یک پدیده (واقعه یا موقعیتی که در خور یک مطالعه علمی است)، بلکه به عنوان یک فرا پدیده (واقعهای که اتفاق آن به علت بستر و موقعیتی است که مردم در آن زندگی میکنند) توصیف شود.
مهاجرت پدیده خاصی است که به اشکال مختلفی، جنس و گروههای سنی، پیروان مذاهب، اقلیتهای قومی و دارندگان تخصص، ثروت و مهارت را تحت تاثیر قرار میدهد و در مواردی نیز به شکل عام و همگانی ظاهر میشود و به همین دلیل آثار و پیامدهای متعدد و گوناگونی را برجای میگذارد.
تعاریف و مفاهیم
تاکنون تعاریف مختلفی از مهاجرت ارائه شده است و هرکدام از اندیشمندان از دیدگاه خاصی به موضوع نگریستهاند. البته با وجود تفاوت، وجه اشتراک زیادی بین این تعاریف وجود دارد که این اشتراکها نقطه شروع تحقیقات جمعیتی تلقی میشوند. از جمله تعاریف جامع مهاجرت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبدا یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بینجامد.
به نظر برخی مهاجرت نوعی انتخاب است که از طرف مهاجر انجام میگیرد. رولان پرسا جمعیتشناس فرانسوی مهاجرت را حرکات افراد یا گروهها میداند که تغییر طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد. به نظر وی در تحلیل حرکات جمعیتی سه نکته باید مد نظر قرار گیرد.
الف- دایمی یا طولانی بودن مدت اقامت در محل جدید.
ب- وجود فاصله مکانی بین دو محل.
ج- وجود فاصله زمانی و زمان انجام مهاجرت.
در تعریف دیگری، مهاجرت به هرگونه تغییر همیشگی محل اقامت گفته میشود و شامل رهاکردن فعالیتهای سازمانیافته در یک محل و انتقال دایره فعالیتها به محل دیگر است. بنابراین مهمترین جنبه مهاجرت جابهجایی است اما هر جابهجایی مهاجرت تلقی نمیشود. به برخی جابهجاییها که محل سکونت برای همیشه تغییر نکرده است مهاجرت گفته نمیشود. همچنین امکان دارد محل سکونت فرد تغییر کند اما نیازی به تغییر دایره فعالیت نباشد (به دلیل نزدیکی محل)، در اینصورت فرد نقل مکان کرده است نه مهاجرت. همه مهاجران نقل مکان میکنند اما همه نقل مکان کنندگان مهاجر نیستند.
مهاجرتهای بینالمللی و داخلی
این تقسیمبندی با ملاک قرار دادن مرز بین کشورها و سرزمینها انجام میگیرد. اگر فردی از کشوری به کشور دیگر مهاجرت کند، این نوع مهاجرت، مهاجرت بینالمللی به شمار میآید، برون کوچ از نظر مبدا و درون کوچ از نظر مقصد. تمایز بین مهاجرت درونکشوری و میانکشوری از آن رو اهمیت دارد که مهاجرتهای میانکشوری بسیار مشکلتر انجام میشود و در نتیجه، به انگیزههای بسیار قویتر نیاز دارد. افزون بر این، تاثیرهای فرهنگی مهاجرت میان - کشوری، به طور معمول بیشتر از درونکشوری است و با احتمال قویتر، شامل تغییر زبان، آداب و رسوم، سیاستها و به طور کلی، تغییر شیوه زندگی و جهانبینی میشود. سازمان ملل متحد مهاجرهای بینالمللی را چنین تعریف میکند: مهاجر بینالمللی به افرادی اطلاق میشود که طی یک سال وارد یک کشور میشوند و مدت اقامتشان در آن کشور بیش از یک سال است. مهاجران بینالمللی را میتوان به مهاجران قانونی، مهاجران غیرقانونی، پناهندگان و پناهجویان تقسیمبندی کرد. مهاجرت بینالمللی بعضی اوقات آزاد است اما به طور معمول فرد یا باید شرایط سخت ورود به کشور را دارا باشد یا تقاضای پناهندگی کند یا بهطور غیرقانونی وارد شود. در مقابل ممکن است فردی محل اقامت معمولی خود را در داخل یک کشور یا سرزمین معینی تغییر دهد و در محل جدیدی مستقر شود که در چارچوب مقررات و تقسیمات سرزمینی آن کشور، مهاجرت تلقی شود. این نوع مرزها را مرز تقسیمبندیهای داخلی یک سرزمین یا کشور میگویند و جابهجایی انجام گرفته مهاجرت داخلی نامیده میشود. مهاجرت داخلی به طور معمول آزاد است، بدین معنا که مردم حق انتخاب دارند. به طور کلی میتوان گفت که مهاجرت داخلی بیشتر تحت تاثیر ویژگیهای فردی مردم قرار دارد درحالیکه مهاجرت بینالمللی بیشتر از فضای اجتماعی، سیاسی و موقعیتهای فراهم آمده تاثیر میپذیرد. بنابراین اهداف مهاجران داخلی نیز متفاوت از مهاجران بینالمللی خواهد بود.
مهاجرتهای داخلی خود به انواع مختلفی از قبیل مهاجرتهای شهر به شهر، روستا به شهر، روستا به روستا، شهر به روستا، بیناستانی، داخل استانی و... قابل تقسیم هستند که هر کدام از منظر خاصی به موضوع مهاجرت میپردازند.
دیدگاهها
به دلیل بین رشتهای بودن مقوله مهاجرت در علوم انسانی، اجتماعی و اقتصادی، آرا و نظریههای مهاجرتی در قالب دیدگاههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سیستمی مطرح شدهاند که خلاصه ای در مورد این نگرشها ارائه میشود.
دیدگاه اقتصادی
این دیدگاه مهاجرتها را سازوکاری برای باز توزیع نیروی کار به حساب میآورد. از صاحبنظران عمده این نگرش میتوان از آدام اسمیت و اقتصاددانان کلاسیک نام برد که مهاجران کارگر را نیز تابع قانون عرضه و تقاضای اقتصادی میدانستند. این نظریه به تدریج تکامل یافت و به نظریه اقتصاد جدید مهاجرت رسید که در آن اصول و قوانین مشخصی برای مهاجرتها مطرح شد و سپس در برخورد آرا و عقاید به نگرشهای سیستمی گرایش یافت.
دیدگاه اجتماعی
این دیدگاه عامل اقتصاد را عامل منحصر به فرد برانگیزاننده مهاجرتها نمیداند و علاوه بر عوامل ارادی، انگیزههایی مانند تشکیل خانوار و الحاق به آن، تحصیل، تحمل یا عدم تحمل شرایط زیستی، تمایل به زندگی در نقاط خاص، عوامل قومی، نژادی و فرهنگی را نیز نادیده نمیگیرد.
دیدگاه سیاسی
نگرشهای سیاسی تبیین مهاجرت در وهله اول به قوانین و مقرراتی برمیگردد که بهطور معمول به صورت یک طرفه از سوی کشورهای مهاجرپذیر به کشورهای مهاجرفرست تحمیل میشود و پیامدهای این امور نیز در مواردی مهاجرتهای خاصی را برمیانگیزد که حداقل در آغاز به دور از انگیزههای اقتصادی است و حتی در مواردی در مقابل آن قرار میگیرد.
دیدگاه سیستمی
دیدگاه سیستمی بر نگرش جامع به مساله مهاجرتها تاکید دارد و نگرشهای تک بعدی را برای شناخت، درک و تحلیل مهاجرتها کافی نمیداند. از منظر این دیدگاه ارتباط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به صورت تنها و جدا از هم بر مهاجرت تاثیر نمیگذارند، بلکه به عنوان مجموعههای تفکیکناپذیر بستر لازم را برای مبادلات مهاجرتی فراهم میکنند و آن را تداوم میبخشند.
پیامدها
گرچه پیامدهای مهاجرتها را باید بسته به نوع مهاجرت تشریح و تحلیل کرد اما میتوان فارغ از انواع مهاجرتها، پیامدهای کلی و مشترک آنها را برشمرد.
برخی از پیامدهای عمومی مهاجرتها عبارتاند از:
افزایش یا کاهش جمعیت:
مهاجرتها به هرشکلی که جریان یابند باعث افزایش جمعیت نقاط مهاجرپذیر و کاهش جمعیت نقاط مهاجرفرست میشوند. این تغییر تعداد جمعیت میتواند به صورت تند و سریع در یک دوره کوتاهمدت پیش آید یا آنکه به صورتی مستمر و طولانی که وجه غالب مهاجرتها هستند، جریان یابد (مانند مهاجرتهای روستا شهری، مهاجرت از اقصی نقاط به شهرهای بزرگ و به ویژه مراکز کشورهای در حال توسعه، مهاجرت از مستعمرات به کشورهای استعمارگر و....)
مهاجرتهای شدید و کوتاهمدت در پی حوادث طبیعی، سیاسی و نظایر آن پیش میآید و پس از مدتی فروکش میکند. این مهاجرتها میتوانند پس از گذراندن دوران اوج خود به مهاجرتهای کند و طولانی تبدیل شوند.
تغییر ترکیب جمعیت:
این تغییر به طور عمده به دو صورت تغییر در ترکیب جنسی و تغییر در ترکیب سنی خودنمایی میکند و تغییر در ترکیب قومیتها و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی را نیز به دنبال میآورد. در مواردی که مهاجرتها به شکل خانواری انجام میگیرد، تاثیر چندانی بر ترکیب جنسی و سنی جمعیت باقی نمیگذارد. مگر آنکه ساختار جمعیتی مبدا مهاجرتی، تفاوتهای بارزی با ساختار جمعیتی مقصد مهاجرتی داشته باشد اما در بسیاری از موارد نسبت مردان در بین مهاجران بیش از زنان است. در این حالت مهاجرت باعث افزایش نسبت جنسی جمعیت در منطقه مهاجرپذیر و کاهش آن در منطقه مهاجرفرست میشود.
تسریع رشد جمعیت شهری و کاهش رشد جمعیت روستایی: مهاجرتها یکی از عوامل برانگیزاننده رشد جمعیت شهری بوده و مهاجران اغلب به قصد استقرار در نقاط شهری به ویژه شهرهای بزرگ به این اقدام دست میزنند. شواهد نشان میدهد که اثر مهاجرت در افزایش جمعیت شهری در کل منطقه اسکاپ و نواحی آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی بیش از اثر رشد طبیعی جمعیت است.
پیامدهای اقتصادی : از عمدهترین پیامدهای اقتصادی مهاجرتها، تفاوت دستمزدها و شرایط کاری مهاجران با کارگران بومی است که نوعی دوگانگی در بازار کار را به وجود میآورد. در برخی از کشورها امکان کار و فعالیت برای همه مهاجران یکسان نیست و این تفاوت با گذر زمان رو به کاهش میگذارد. همچنین مهاجرتها نقش مهمی در انتقال سرمایهو تجارب به کشورهای مهاجرفرست بازی میکنند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی : یکی از پیامدهای عمده مهاجرتی، آشنایی مردم با فرهنگ و تمدنهای مختلف است. نقش مهاجرت در تداخل فرهنگها و پویایی فرهنگی جوامع در طول تاریخ بشر ذهن بسیاری از متفکران و صاحبنظران را به خود مشغول داشته و تحقیقات فراوانی در این زمینه صورت گرفته است. از نقطه نظر فرهنگی، نکته مورد اهمیت در تمام مهاجرتها، یکسان بودن فرهنگ مبدا و مقصد است. چنانچه تفاوتهای فرهنگی میان مبدا و مقصد مهاجرت وجود داشته باشد، بحث تاثیرپذیری مهاجران از فرهنگمقصد یا تاثیرگذاری آنها برفرهنگ مقصد، مدنظر قرار میگیرد.
مهاجران به طور معمول ضمن اخذ برخی از ویژگیهای فرهنگی مقصد، بعضی از ویژگیهای فرهنگی مبدا را نیز حفظ میکنند. به این ترتیب در درازمدت ویژگیهای فرهنگ آنان به فرهنگ بینابین فرهنگ مبدا و مقصد تبدیل میشود. سپس در بین نسلهای بعدی این مهاجران به تدریج ویژگیهای فرهنگ مقصد، غلبه بیشتری پیدا میکند. اگر گروهی از مهاجران دارای ویژگیهای فرهنگی غنی و قوی باشند، اقلیتی فرهنگی را در مقصد مهاجرت تشکیل میدهند و چه بسا فرهنگ مقصد را متاثر میسازند. گرچه پذیرش فرهنگهای گوناگون به وسیله مهاجران و ساکنان بومی در ابتدا با مقاومت و عکسالعملهای منفی همراه است. اما آنچه در آغاز به شکل برخورد تمدنها خودنمایی میکند، در نهایت از بده و بستانهای فرهنگی آنها، فرهنگهای متعالیتری به وجود میآید. مانند آمریکا که بخش عمدهای از فرهنگ، پیشرفت و تعالی خود را مدیون مهاجران است. البته در برخی از موارد این تاثیرها در جهت مثبت نیست.
ادغام و شبیه شدن فرهنگی به مراتب پیچیدهتر از ادغام اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی میان مبدا و مقصد مهاجرت میتواند منشا مسایل و مشکلاتی برای مهاجران و به ویژه فرزندان آنها باشد. فراوانی میزان ناهنجاریهای اجتماعی و افت تحصیلی، از نمونههای بارز اینگونه مشکلات است. همچنین پدیده حاشیهنشینی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن از عوارض اینگونه مهاجرتهاست که مطالعه آن در حیطه مباحث دیگر جامعهشناسی است.
از نظر اجتماعی مهاجرت به نوعی کثرتگرایی در جامعه و استقرار نهادهای لازم برای حفظ حقوق بشر منجر میشود، پیشداوریهای موجود در باره ارتکاب بیشتر مهاجران به رفتارهای بزهکارانه را از میان میبرد، افراطگریهای ملیگرایی را تعدیل میکند و به نوعی به اشتراک همگانی در زندگی اجتماعی میانجامد.
وضعیت مهاجرت در ایران
طی سالهای 1365 تا 1375 بالغ بر 8 میلیون و 718 هزار و 770 نفر جابهجا شدهاند که از این رقم تعداد 6 میلیون و 122 هزار و 675 نفر (22/70 درصد) مهاجران وارد شده از سایر نقاط به نقاط شهری و 2 میلیون و 596 هزار و 95 نفر (78/29 درصد) مهاجران وارد شده به نقاط روستایی بودهاند. مبدا مهاجرت 8 میلیون و 435 هزار و 865 نفر داخل کشور بوده است، 238 هزار و 331 نفر از خارج از کشور وارد کشور شده بودهاند و مبدا مهاجرت 44 هزار و 574 نفر نیز نامشخص بوده است. از تعداد 8 میلیون و 435 هزار و 865 نفر که مبدا مهاجرت آنها داخل کشور بوده است تعداد 59 میلیون و 520 هزار و 76 نفر (56/70 درصد) در مناطق شهری و 2 میلیون و 483 هزار و 789 نفر (44/29 درصد) در مناطق روستایی ساکن شدهاند. مبدا مهاجرت 5 میلیون و 602 هزار و 865نفر مناطق شهری داخل کشور بوده است که از این تعداد 4 میلیون و 62 هزار و 271 نفر (5/72 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و یک میلیون و 540 هزار و 694 نفر (5/27درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند.
مبدا مهاجرت 2 میلیون و 833 هزار نفر مناطق روستایی داخل کشور بوده است که از این تعداد یک میلیون و 889 هزار و 905 نفر (71/66 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و 943 هزار و 95 نفر (29/32 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. از تعداد 238 هزار و 331 نفر مهاجران واردشده از خارج نیز تعداد 137 هزار و 714 نفر (78/57 درصد) در نقاط شهری و 100 هزار و 617 نفر (22/42 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند. از تعداد 44 هزار و 574 نفر مهاجر که مبدا نامشخص داشتهاند، 22 هزار و 855 نفر (78/73 درصد) در نقاط شهری و 11689 نفر (22/26 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند.
اطلاعات به دست آمده از سرشماری سال 1385 نشان میدهد که طی دوره 10 ساله 1375 تا 1385 تعداد 12 میلیون و 148 هزار و 148 نفر در کشور جابهجا شدهاند یا از خارج از کشور وارد کشور شدهاند. از این تعداد 6 میلیون و 754 هزار و 994 نفر (6/55 درصد) مرد و 5393154 نفر (4/44 درصد) زن بودهاند. در دوره یادشده بیشترین تعداد مهاجران در گروه سنی 24-20 ساله و 29-25 ساله که سنین ورود به تحصیلات عالی و اشتغال بوده، است. الگوی سنی مهاجران نشان میدهد که نسبت مهاجران در گروههای سنی با نسبت جمعیت در آن گروه سنی مرتبط بوده و در گروههای سنی که نسبت جمعیت در آن گروهها بالاست، نسبت مهاجران نیز در آن گروههای سنی بالا است.
بر اساس اطلاعات سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، از تعداد 12 میلیون و 148 هزار و 148 نفر مهاجر دوره 1375 تا 1385، تعداد 8 میلیون و 673 هزار و 667 نفر (4/71 درصد) در نقاط شهری و 3 میلیون و 474 هزار و 481 نفر (6/28 درصد) در نقاط روستایی سکونت گزیدهاند.
براساس اطلاعات سرشماری سال 1385، تعداد 3 میلیون و 898 هزار و 43 نفر (09/32 درصد) از کل جمعیت جابهجا شده طی دوره 1375 تا 1385 در داخل شهرستان محل سرشماری جابهجا شدهاند، تعداد 3 میلیون و 111 هزار و 689 نفر (61/25 درصد) بین شهرستانهای داخل استانها جابه جا شدهاند، تعداد 4 میلیون و 774 هزار و 41نفر (3/39 درصد) در شهرستانهای استانهای مختلف جابهجا شدهاند، تعداد 260 هزار و 495 نفر (14/2 درصد) از خارج ازکشور وارد محل سرشماری شدهاند و مبدا 10 هزار و 388 نفر (86/0 درصد) نیز نامشخص بوده است.
مبدا مهاجرت 11 میلیون و 173 هزار و 772 نفر داخل کشور بوده است، 260 هزار و 495 نفر از خارج از کشور وارد کشور شده بودهاند و مبدا مهاجرت 103 هزار و 881 نفر نیز نامشخص بوده است. از تعداد 11 میلیون و 783 هزار و 772 نفر که مبدا مهاجرت آنها داخل کشور بوده است تعداد 8 میلیون و 389 هزار و 676 نفر (2/71 درصد) در مناطق شهری و 3میلیون و 394 هزار و 96 نفر (8/28 درصد) در مناطق روستایی ساکن شدهاند. مبدا مهاجرت 8 میلیون و 715 هزار و 719 نفر مناطق شهری داخل کشور بوده است که از این تعداد 6 میلیون و 385 هزار و 665 نفر (27/73 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و 2 میلیون و 330 هزار و 54 نفر (73/26 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. همچنین مبدا مهاجرت 3 میلیون و 68 هزار و 55 نفر مناطق روستایی داخل کشور بوده است که از این تعداد 2 میلیون و 4 هزار و 12 نفر (32/65 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و یک میلیون و 640 هزار و 43 نفر (68/34 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. از تعداد 260 هزار و 495 نفر مهاجران واردشده از خارج نیز تعداد 198 هزار و 159 نفر (07/76 درصد) در نقاط شهری و 62 هزار و 336 نفر (93/23 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند. همچنین از تعداد 103 هزار و 881 نفر مهاجر که مبدا مهاجرت آنها نامشخص بوده است، 85 هزار و 832 نفر (63/82 درصد) در نقاط شهری و 18 هزار و 49 نفر (37/17 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند.همچنین نتایج حاصل نشان از افزایش تعداد جمعیت مهاجر شهر به روستا میدهد. بدین معنا که جهت مهاجرتهای بین روستا و شهر بیشتر از شهر به روستا بوده است.
اطلاعات به دست آمده از سرشماری عمومینفوس و مسکن سال 1385 نشان میدهد که تعداد مهاجران روستا به شهر در دوره 1375 تا 1385، 2 میلیون و 4 هزار و 12 نفر بوده است در حالی که تعداد مهاجران شهر به روستا در این دوره 2 میلیون و 330 هزار و 54 نفر بوده است. این امر نشان میدهد که طی این دوره تعداد 326 هزار و 42 نفر خالص مهاجرت به نفع مناطق روستایی بوده است.
نگاهی به مهاجران جابهجا شده در داخل شهرستان محل سرشماری نشان میدهد که این پدیده به دلیل بالا بودن مهاجرت از شهر به روستا در داخل شهرستانها رخ داده است.
مهاجرت از شهر به روستا در داخل شهرستان محل سرشماری طی این دوره 142 هزار و 308 نفر بوده در حالی که مهاجران روستا به شهر 643 هزار و 13نفر بودهاند.
مقایسه مهاجرت در دورههای 1365 تا 1375 و 1375 تا 1385 نشان میدهد که طی دوره 1375 تا 1385 رقم مطلق جمعیت مهاجر، نسبت به دوره قبل افزایش قابل توجهی داشته و تعداد 3 میلیون و 429 هزار و 378 نفر (39 درصد) بیشتر از تعداد مهاجران دوره قبل بوده است.
در بخشهای پیشین، علل مرتبط با مهاجرت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت علل مهاجرت در ایران طی دوره 1375 تا 1385 بر اساس اطلاعات سرشماری سال 1385 مورد بررسی قرار میگیرد. طی دوره 1375 تا 1385بیشترین تعداد مهاجرتها به پیروی از خانواده بوده که بیشتر شامل زن و فرزندان مهاجران اصلی است. بعد از علت تبعیت از خانواده، جستوجوی کار و تحصیل در مراحل بعدی قرار دارند.
خارج شدگان به مهاجرانی گفته میشود که از استان مورد نظر به سایر استانها مهاجرت کردهاند و واردشدگان به مهاجرانی گفته میشود که از سایر استانهابه استان مورد نظر مهاجرت کردهاند. به تفاضل بین مهاجران وارد شده به استان و خارج شده از استان نیز خالص مهاجرت اطلاق میشود. درصورت مثبت بودن حاصل این تفاضل، استان مهاجرپذیر و در غیر این صورت مهاجر فرست در نظر گرفته میشود. استانهای عمده مهاجرپذیر کشور طی سالهای 1375 تا 1385 به ترتیب استانهای تهران، اصفهان، مازندران، خراسان رضوی، یزد، گلستان، گیلان و استانهایی نظیر آذربایجان شرقی، کرمانشاه و خوزستان استانهای مهاجرفرست بودهاند.
جمعبندی و نتیجهگیری
مهاجرت و چگونگی توزیع مجدد جمعیت در داخل کشور یکی از اساسیترین عواملی است که سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی جامعه برای نظم و جهت دادن به جابهجاییهای جمعیتی و نیز هدایت جمعیت به سوی قطبهای مورد نظر به آن توجه دارند.
مهاجرت پیچیدهترین فرآیند جمعیت شناختی است زیرا باید تعداد جابهجاییها، مقصدهای گوناگون و دلایل بیشمار آن را در نظر گرفت. مهاجرتها به لحاظ پیامدهای مختلفی (از قبیل پیامدهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) که در مقصد و مبدا مهاجرتی از خود به جای میگذارند نیز حایز اهمیت فراوان هستند.
در طول تاریخ معاصر، روند کلی مهاجرت در کشور از روستا به شهر و از شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر بوده اما در برخی موارد از جمله دوره 1375 تا 1385، جریان معکوس مهاجرت از شهر به روستا نیز اتفاق افتاده است. بخش زیادی از مهاجران جذب مناطقی هستند که جزء مناطق صنعتی محسوب میشوند.
منبع : روزنامه اطلاعات - اسفند ۱۳۸۷
بدخشان سرزمینی شامل پارهای از شمال خاوری افغانستان و جنوب خاوری تاجیکستان میباشد.
در مارس ۱۸۹۵ به موجب توافقاتی که میان بریتانیا و روسیه در لندن صورت گرفت، بدخشان میان افغانستان و خاننشین بخارا تقسیم شد و بر پایه این توافق بدخشان کوهستانی تابع بخارا باقی ماند و سرزمینهای جنوبی مسیر آمودریا به افغانستان (ولایت بدخشان) پیوست.
ولایت (استان) بَدَخشان یکی از ولایتها(استانها)ی کشور افغانستان است. بدخشان در شعرهای شاعران به کیفیت لعل خویش معروف بودهاست. بدخشان در شمال شرقی افغانستان واقع است. این استان در سال ۱۸۹۶ میان دو امپراتوری بزرگ (روسیه تزاری و بریتانیا) به دو بخش تقسیم گردید. یک بخش این استان تحت نام بدخشان روسیه و بعدا منطقه خودگردان کوهستانی بدخشان شوروی با مرکزیت شهر خاروغ به روسیه تعلق گرفت، و بخش دوم با مرکزیت شهر فیضآباد به امارت افغانستان پیوست. روسیه و انگلیس آمودریا (جیحون) را به عنوان مرز طبیعی پذیرفته و توسط ستونهای مرزی نشانهگذاری شد. در سال ۱۹۱۷ بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه بدخشان روسیه به شوروی در تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تعلق گرفت.
§==فرهنگ و نژاد== مساحت بدخشان افغانستان ۴۷۴۰۳ کیلومتر مربع بوده و جمیعت آن بالغ بر یک میلیون و هفتصدو پنجاهزار نفر است، اکثریت باشندگان این استان را تاجیکان تشکیل داده و به زبان فارسی حرف میزنند.در بدخشان زبانهای دیگری به نام زبانهای پامیری (از خانواده زبانهای ایرانی شرقی) هنوز زنده هستند، و مردم به آنها تکلم مینمایند.مردم بدخشان دارای اصلیت آریائی بوده و از اصیلترین قبایل ساکن در افغانستان میباشند. اکثر مردم این استان باسواد بوده و به ارزشهای دینی خود سختگیر اند.
جغرافیای طبیعی
بدخشان دارای کوههای بلند و رودخانههای خروشان است، فراوردههای عمده این استان گندم، جو، جودر (گندم سیاه)، جواری (ذرت)، و ارزن است، از جمله میوههای این استان توت و چارمغز (گردو)، زردآلو، آلوبالو و سیب آن مشهور است.سیب بهارک و چارمغز سرغیلان درین ولایت از شهرت خوبی برخوردار است. بدخشان به داشتن معادن لعل، لاجورد، زمرد، فیروزه و طلای خویش دارای شهرت است. عمده ترین مخزنهای طبیعی آن، در یمگان لاجورد به حجم سه صدکیلومتر طول و ۴۷ کیلومتر عرض، و معدن لعل در سرغیلان که ازان به علت عدم مشخص بودن محل آن استفاده صورت نمیگیرد، میباشد. در نتیجه برسیهای که اخیراً در مورد نفت در افغانستان صورت گرفتهاست، این استان را دارای زخایر بزرگی نفتی تثبیت نمودهاند. این استان با جمهورهای تاجیکستان، پاکستان و استان سینکیانگ جمهوری مردم چین دارای مرز مشترک است.
کوههای مهم این استان خواجهمحمد، هزارچشمه و سفیدخرس نام دارند. رودخانههای مهم آن عبارتاند از رود کوکچه، واخان، انجمن، وردج، تگاب، تنگی شیوا، پامیر، جرم، چاهیل در سرغیلان، آغرده در غارسپان، غوریسنگ، درواز، راغ.ولایت بدخشان ۵۳ فیصد منابع آبی افغانستان را داراست.
بلند ترین قلهِ کوههای هندوکش در خاک افغانستان بنام «نوشاخ» درین ولایت قرار دارد.پامیر که به نام بام دنیا معروف است، درین استان موقیعیت دارد.
دریاچه (در فارسی افغانستان جهیل)های آن شیوا، سرغیلان زرقل و چقمقین نام دارند.
بدخشان از جمله ولایات افغانستان است که بیشترین قشر تحصیل کرده را در طول تاریخ داشته است. شخصیت های نامور دانش، امثال، مرزا عبدالقادر بیدل، ابوالحسن البدخش، مولانا شاه جی بدخشی، مولانا عبدالله بدخشی، جمشید خان شعله، مولانا غیاثی، صائب راغی، مصرع راغی، مولانا زیرک درایمی، و صدها دانشمند و فرهیختهء علوم اسلامی دیگر در گذشته و حال از بدخشان هستند. شخصیت های سیاسی بدخشان؛ شاه ولی خان دروازی مشاور و جانشین امان الله خان، طاهر بدخشی، استاد برهان الدین ربانی رهبر جهاد و دیگر سیاستمداران بدخشان قابل ذکر اند. بدخشان امروز هم دارای بزرگترین شخصیت های علمی، سیاسی، نویسندگان، مولفان و شاعران است که می توان از جمله از اشخاص ذیل نام برد: استاد نعمت الله شهرانی، استاد محمد موسی توانا، استاد بیان، داکتر قاری محمد ایاز، استاد محمد نظیف شهرانی، استاد محمد میرویس غیاثی، قاضی عبدالحق عتید، استاد عبدالباری ابراهیمی، استاد داد محمد خاشی، و دیگران... بدخشان در شعر و ادبیات در طول تاریخ و حتی امروز سر آمد روزگار است. مولانا نائل کشمی، عبدالودود نائل لاجوردین شهری، سودا، یزدان یار، واصل لطیفی، غفران بدخشی، داکتر صبغت الله خاکساری، و... از جمله شعرای معاصر هستند و صدها شاعر دیگر... یگانه طنز نویسی مشهور افغانستان «نجیب الله دهزاد» از بدخشان است. در طول هشت دهه آخر همهء قوانین اساسی افغانستان در چند دوره، تحت اشراف یک بدخشی تدوین شده است؛ شاه محمد ولی خان دروازی، عبدالله یفتلی، نعمت الله شهرانی و... بزرگترین متن روحانی تصوفی «مکتوبات امام ربانی مجدد الف الثانی» توسط دو نفر علمای بدخشان به رشتهء تحریر در آمده است. بدخشان؛ در همهء متون ادبی جهان و بویژه فارسی کهن، نسبت شهرت لعلش جایگاه ویژه داشته است و ادیبان و شعرا آن را در پهلوی عقیق یمن مثال زده اند.
اماکن تاریخی
از اماکن تاریخی آن میتوان از ویرانههای بهارک (که در حاشیه شهر تاریخی بهارستان و لان شی آباد شدهاست)، اشکاشم و توپخانه زیباک و مقبره ناصر خسرو نام برد.
ولایت خودمختار کوهستان بدخشان (به خط سرلیک : Вилояти Мухтори Кӯҳистони Бадахшон) ولایتی (استانی) است در جنوب شرق تاجیکستان.
این ولایت از جنوب با افغانستان و از شرق با چین همجوار است. این ولایت دارای مساحت ۶۳۷۱۰ کیلومتر میباشد.
مرکز آن شهر خاروغ است.
ولایت خودمختار کوهستان بدخشان ۴۰ درصد از مساحت کشور تاجیکستان را در بر میگیرد. جمهوری چین بر بیشتر خاک این ولایت به عنوان بخشی از استان سینکیانگ ادعا دارد.
منطقه خودمختار کوهستان بدخشان رسماً در ژانویه ۱۹۲۵ تشکیل شد و پس از تأسیس جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۲۹، منطقه بدخشان نیز جزئی از این جمهوری گشت. طی دهه ۱۹۵۰ بسیاری از مردم بومی کوهستان بدخشان که به پامیریها معروفند به اجبار به مناطق جنوب غربی تاجیکستان کوچانده شدند. پس از استقلال تاجیکستان از شوروی، نام منطقه خودمختار کوهستان بدخشان به ولایت (استان) خودمختار کوهستان بدخشان تغییر کرد.
در جریان جنگ داخلی تاجیکستان که از ۱۹۹۱ آغاز شد، حکومت محلی ولایت خودمختار کوهستان بدخشان در سال ۱۹۹۲ اعلام استقلال کرد. در جریان جنگ داخلی، بسیاری از پامیریها هدف حملات کشندهٔ گروههای رقیب قرار گرفتند و بدخشان یکی از دژهای گروههای مخالف دولت شد. مدتی بعد ولایت خودمختار کوهستان بدخشان اعلام استقلال خود را ملغی کرد.
با این که استان بدخشان تاجیکستان بزرگ ترین منطقه این کشور است و چهل و پنج درصد مساحت آن را تشکیل می دهد، تعداد جمعیت آن کمتر از دیگر استان هاست. دلیل آن هم موجودیت کوه های بلند و فراخ نامسکون در این منطقه است. همین کوه ها باعث شده اند که بیش از۲۰۰هزار تن مردم ساکن این استان به هفت زبان گوناگون صحبت کنند که همگی از خانواده زبان های ایرانی شرقی هستند. نما و ساخت خانه های آنها نیز متفاوت است: هر اتاق پنج ستون دارد و در وسط سقف آن روزنه ای هست که به زبان های پامیری (بدخشی) به آن "روز" می گویند.
کوهسار بلند بدخشان نه تنها زبان های باستانی مردم منطقه را حفظ کرده، بلکه آیین ها و رسوم آنها را نیز از دستبرد روزگار ایمن نگه داشته است. مراسمی که پیشینه ای هزاران ساله دارد و با آیین های پارسی گویان تاجیکستان تا اندازه ای متفاوت است.
موسیقی در فرهنگ مردم بدخشی جایگاه ویژه ای دارد و در هر منزل بدخشی حتما دف و رباب را می توان یافت. همه نواختن این سازها را از کودکی می آموزند، وگرنه در میان هم ـ روستائیان خود به بی هنری مشهور خواهند شد.
موسیقی نه تنها در بزم های شادمانی، بلکه در مراسم سوگ هم طنین می اندازد. "چراغ روشن" نام مراسمی است که در پی مرگ یک عضو خانواده انجام می شود. در این آیین دوستان و پیوندان متوفی دورهم می نشینند و "مدا" می خوانند. "مدا" مدحیه و مرثیه های ویژه است که غالبا از اشعار جلال الدین بلخی، حافظ و سعدی شیرازی برگزیده می شود و یک نفر در طول مراسم مرثیه ها را به زبان محلی توضیح می دهد. در روز سوم درگذشت عضو خانواده چراغ خانه را از ساعت هشت شامگاه تا چهار بامداد روشن نگه می دارند و پشت سر هم "مدا" می خوانند. این سنت برای دلداری بازماندگان متوفی انجام می شود.
مراسم عروسی بدخشی ها نیز کاملا از عروسی های دیگر منطقه های تاجیکستان متفاوت است؛ از موسیقی آن گرفته تا رقص و پایکوبی و آیین های مختلف سلام گفتن عروس به خوشدامن (مادر شوهر) و آوردن شیر و روغن برای عروس و داماد و پوشش آنها. لباس عروس بدخشی به هنگام ورود به خانه داماد سرخ است که به باور مردم منطقه، رنگ آفتاب و زندگی است. یعنی به جز از چادر سپید عروس، دیگر همه اجزاء پوشش او، پیراهن و روسری و کفش و زر و زیور عروس، قرمزی است.
مردم محلی به جشن عروسی که غالبا در فصل های پاییز و زمستان برگزار می شود، "سور" می گویند. "دف بزم" یکی از آیین های عمده عروسی در بدخشان است. زنان و مردان دف های بزرگ بدخشی را با بالا و پایین می آرند و می زنند که این نحوه دف زنی هم ویژه همین منطقه است. صدای دف در طول مدت بدرقه داماد به خانه عروس و همین طور پیشواز او و گسیل عروس به خانه داماد با آواز مردان و زنان آوازخوان می پیچد.
این زلزله بعد از ظهر امروز دوشنبه 12 مه 2008 - 23 اردیبهشت 1387 ساعت دو و بیست و هشت دقیقه به وقت محلی در نود و دو کیلومتری شمال غربی شهر چنگدو، مرکز استان سیچوان اتفاق افتاد.
زلزله ای به قدرت هشت و هفت دهم ریشتر، . شدت زلزله به حدی بود که در شرق و جنوب شرقی آسیا نیز احساس شد. در شهر جونگ کینگ، سقف یک مدرسه فرو ریخت و پنج کشته (چهار کودک) و بیش از یکصد زخمی بر جای گذاشت. خبرگزاری رسمی چین گفته است که آمار تلفات، بیشتر از این رقم خواهد بود. زلزله در ساعات اولیه بعد از ظهر به وقت محلی در یکصد کیلومتری شمال غربی شهر چنگدو، مرکز استان سیچوان اتفاق افتاد. ارتباطات با این شهر که دارای ده میلیون نفر جمعیت است به دنبال زلزله، مختل شده است. دولت چین برای رسیدگی به اوضاع و کمک به زلزله زدگان ارتش را به منطقه فرستاده است. در پکن، پایتخت، شانگهای و هنگ کنگ ساختمان های بلند زلزله را احساس کردند و مقامات، این ساختمان ها را تخلیه کردند. این زلزله در بانکوک، پایتخت تایلند و تایپه، پایتخت تایوان نیز احساس شد. هو جینتائو، رئیس جمهور چین طی فرمانی خواهان تلاش های همه جانبه برای نجات قربانیان این زلزله شده است. ون جیابائو، نخست وزیر چین نیز شخصا برای نظارت بر مراحل کمک رسانی و امداد به منطقه سفر کرده است.
قام های این استان می گویند که هزاران نفر دیگر نیز احتمالا در زیر آوار دفن شده و زخمی شده اند.آمار تلفات حدود ۵۱ هزار کشته و ۳۰هزار زیر آوار مانده اند.
خبرگزاری ها گفته اند که این شدیدترین زلزله چین طی سه دهه اخیر است. بر اثر این زلزله حداقل هشت مدرسه و یک بیمارستان تخریب شده اند.
گزارش شده که در برخی نواحی، تا هشتاد درصد ساختمان ها فرو پاشیده اند که این منجر به افزایش تلفات شده است.
شدت این زلزله به گفته مرکز زلزله شناسی چین هفت و هشت دهم ریشتر بود. شدت زلزله به حدی بود که در شرق و جنوب شرقی آسیا نیز احساس شده است.
در گزارش های اولیه آمده بود که در شهر جونگ کینگ، سقف یک مدرسه فرو ریخت و پنج کشته (چهار کودک) و بیش از یکصد زخمی بر جای گذاشت. ارتباطات با این شهر که دارای ده میلیون نفر جمعیت است به دنبال زلزله، مختل شده است.
دولت چین برای رسیدگی به اوضاع و کمک به زلزله زدگان ارتش را به منطقه فرستاده است.
در پکن، پایتخت، شانگهای و هنگ کنگ ساختمان های بلند زلزله را احساس کردند و مقامات، این ساختمان ها را تخلیه کردند. این زلزله در بانکوک، پایتخت تایلند و تایپه، پایتخت تایوان نیز احساس شد.
هو جینتائو، رئیس جمهور چین طی فرمانی خواهان تلاش های همه جانبه برای نجات قربانیان این زلزله شده است. ون جیابائو، نخست وزیر چین نیز شخصا برای نظارت بر مراحل کمک رسانی و امداد به منطقه سفر کرده است.
آمار تلفات توفان نارگیس به حدود ۱۳۵هزار نفر رسید
تلویزیون دولتی میانمار،برمه سابق، روز جمعه اعلام کرد که آمار قربانیان توفان نارگیس که ۱۴اردیبهشت در این کشور رخ داد جمعا به ۱۳۳هزار و ۶۵۵ نفر رسیده است که از این میان ۷۷هزار و ۷۳۸کشته و ۵۵هزار و ۹۱۷ناپدید شده اند.
آخرین آماری که روز پنجشنبه در این کشور منتشر شد از ۴۳هزار نفر کشته و نزدیک به ۲۷هزار نفر ناپدید شده خبر داده بود.
سرعت بادهایی که به مناطق غرب برمه برخورد کرد تا 190 کیلومتر در ساعت رسید.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از رانگون، تلویزیون میانمار تاکید کرد که منابع رسمی تاکنون به خاطر شرایط نامناسب جوی حاکم بر این کشور نتوانسته بودند آمار دقیقی ارائه کنند.
توفان نارگیس که در بخشهای جنوبی میانمار روی داد وخیمترین فاجعه تاریخ این کشور شناخته شده است.
در این توفان همچنین ۱۹هزار نفر و ۳۵۹نفر زخمی شده اند
جغرافیای پزشکی
شرایط زمینشناسی مناسب، لازمه وجود حیات در هر منطقهای از کره زمین است. آنچه به صورت اولیه اهمیت دارد اکسیژن، آب و محیطی است که جانداران بتوانند در آن زندگی کنند. این موارد از ابتدای زندگی بشر برای انسان مشخص بوده و به همین دلیل، جوامع انسانی در مناطقی که این شرایط وجود داشت، گسترش یافته است.
اما با گذشت زمان و احتیاج به منابع طبیعی، بشر بیشتر در معرض عوامل محیطی خاص قرار گرفت.به همین علت هم در مراجع تاریخی بسیاری از تمدنها، به رابطه محیط و سلامت انسان توجه شده است. در بسیاری از این مراجع، مشکلات سلامت ذکر شده با محیطهای شغلی ارتباط داده شده است، ولی در برخی موارد ارتباط با محیط طبیعی نیز به عنوان یک منشا برای مشکلات سلامت آورده شده است؛ به عنوان مثال در یک کتاب پزشکی چینی که به 3 قرن پیش از میلاد مسیح برمیگردد به رابطه محیط زیست و سلامت اشاره و وجود بیماریهای تنفسی مرتبط با خرد کردن سنگها، سمیت سرب در مشاغل و همچنین خاصیت سمینقره، مس، آنتیموان و جیوه اثبات شده است.
نقش رستم نام یک پایگاه باستانی در استان فارس ایران است که یادمانهایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده است.
از جمله یادمانهای نقش رستم میتوان به آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی (از جمله داریوش کبیر و خشایارشا)، نقش برجستههایی از وقایع مهم دوران ساسانیان (از جمله تاجگذاری اردشیر بابکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم)، بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران عیلامیان اشاره کرد. نقش رستم در فاصله 6 و نیم کیلومتری از تخت جمشید واقع شده است و نام آن مانند نامهای تخت جمشید، نقش رجب و بسیاری نامهای مکانهای تاریخی دیگر، وجه تسمیه تاریخی ندارد.
آرامگاه چهار شاه هخامنشی در نقش رستم جای گرفته است. هر چهار آرامگاه شکلی صلیبی دارند و در دل کوه با ارتفاع قابل توجهی از سطح زمین قرار دارند.ر آرامگاه داریوش اول
از بین چهار آرامگاه موجود، فقط این آرامگاه کتیبه دارد و تعلق آن به داریوش اول محرز است. در شاخه بالایی آرامگاه، شاه با لباس پارسی و کمان به دست بر روی سکویی سه پله ایستاده و در حال انجام مراسمی است که میتواند شاهی یا مذهبی باشد. تصویر فروهر یا به عقیدهای اهورا مزدا در بالای سر و پیشاپیش پادشاه قرار گرفته است و شاه دست خود را به علامت احترام رو به این تصویر گرفته. سی تن از نمایندگان قبایل مختلف تخت شاهی و سکوی سه پله روی آن را حمل میکنند.
در قسمت میانی آرامگاه حفرهای وجود دارد که ورودی آن مشابه درها و سرستونهای هخامنشی در سنگ حجاری شده و نمایی از یک ساختمان مشابه ساختمانهای تختجمشید را نشان میدهد.
درون حفرهی آرامگاه سه اتاقک در دل کوه کنده شده است که در هر یک سه گور صندوق مانند قرار دارد. تمام این اتاقکها و گورها خالیاند و احتمالاً توسط لشکر اسکندر غارت شدهاند.
تصویری از نقش رستم
آرامگاه خشایارشاه
این آرامگاه در سمت راست آرامگاه داریوش اول قرار گرفته و بجز فقدان کتیبه و برخی اختلافهای جزئی در نقشهای برجسته، کاملاً مشابه آن آرامگاه است. از میان آرامگاههای چهارگانه مورد بحث، آرامگاه خشایارشا بهتر از همه حفظ شده است و جزئیات سنگتراشیهای آن سالم ماندهاند.
معماری داخل حفرهی آرامگاه با آرامگاه داریوش اول تفاوتهای اساسی دارد
آرامگاه اردشیر اول
این آرامگاه در سمت چپ آرامگاه داریوش اول واقع شده است و حجاری آن در مقایسه با دو آرامگاه پیشین بسیار بیدقت است.
آرامگاه داریوش دوم
این آرامگاه غربیترین (منتهی الیه سمت چپ) آرامگاه هخامنشی نقش رستم است و آن را به داریوش دوم منتسب میدانند.
قطر؛ ثروتمندترین کشور جهان اسلام
قطر از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی، ثروتمندترین کشور در دنیای اسلام است. سرانه قطر به حدی بالا است که اغلب وضعیت اقتصادی این کشور نه با کشورهای خاورمیانه که با اقتصادهای بزرگ اروپایی مقایسه میشود.
|
طبق آمارهای موجود سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور کوچک عضو شورای همکاری خلیج فارس معادل سه چهارم کشورهای اروپایی است و با توجه به سیاستهای این کشور تا رسیدن به اقتصادهای برتر جهان راه درازی باقی نمانده است.
قطر همچون دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس اقتصادی وابسته به نفت دارد. این در حالی است که با داشتن تنها 15میلیارد بشکه نفت خام میتواند تا 23 سال دیگر از این ذخیره انرژی برای توسعه اقتصادش بهره ببرد.
امروزه نفت 85درصد از درآمد صادراتی قطر را تشکیل میدهد و 60درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور آسیایی با درآمد نفتی ایجاد شده است.
در کنار نفت قطر یکی از بزرگترین دارندگان گاز طبیعی در جهان است. این کشور 7000کیلومتر مکعب ذخیره گاز طبیعی دارد که معادل 5درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان است. امروزه قطر نه به دلیل حجم ذخایر نفتی بلکه به دلیل پتانسیل بالا در تولید و صادرات گاز طبیعی و گاز طبیعی مایع مورد توجه سرمایهداران بزرگی همچون آمریکا است.
به گزارش کنسول برنامه ریزی بانک مرکزی قطر در سال 2006 میلادی، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی این کشور برابر با 24/2درصد بود که سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور را به 62914 دلار رسانید. در این سال نرخ رشد صنعت نفت و گاز کشور قطر برابر با 29درصد اعلام شد.
آمارهای بانک مرکزی قطر نشان میدهد در سالهای 2005 و 2004 میلادی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور قطر به دلیل حضور بیشتر سرمایههای خارجی به ترتیب برابر با 33/8درصد و 34/8درصد بوده است. انتظار میرود تا انتهای سال 2011 میلادی ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور به 97میلیارد دلار آمریکا برسد.
اقتصاد قطر یکی از صنعتیترین اقتصادهای حوزه خلیج فارس است. به گزارش مقامات اقتصادی 81درصد از اقتصاد قطر را صنعت، 18/8درصد را بخش خدمات و 0/2درصد را کشاورزی تشکیل میدهد.
مهمترین صنایع فعال در این کشور آسیایی را میتوان صنعت تولید نفت خام، صنعت پالایش نفت، تولید آمونیاک، کودشیمیایی، پتروشیمی، تولید شمشهای فولادی، سیمان و تعمیر کشتیهای تجاری نام برد. قطر سالانه حجم کلانی از محصولات کشاورزی و مواد غذایی مورد نیاز خود را وارد میکند.
آمارهای ارائه شده توسط دولت قطر نشان میدهد در سال 2006 میلادی بخش کشاورزی و ماهیگیری تنها 0/1درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میداد. در این سال تولید 3/7درصد، بخش برق و آب 1/3درصد، ساختمان و عمران 5/4درصد، تجارت در کنار درآمد رستورانها و هتلها 4درصد، حمل و نقل و ارتباطات 2/9درصد، بخش خدمات مالی 8/2درصد و خدمات دیگر 8/9درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل داده بود.
قطر در سالهای گذشته حجم زیادی سرمایهگذاری خارجی جذب کرد. حجم این سرمایهها با افزایش حضور آمریکا و سرمایههای آمریکایی بیشتر شد و زمینه را برای بیشتر شدن نرخ رشد اقتصاد این کشور فراهم کرد.
توسعه همه جانبه اقتصاد قطر و بالا رفتن سرانه تولید ناخالص داخلی در این سرزمین سبب شد تا قطر به پایگاه اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس بدل شود. این کشور هم اکنون مرکز بانکداری کشورهای حوزه خلیج فارس است و انتظار میرود تا چند سال آینده این نقش پررنگتر شود.
شاید به همین دلیل است که قطر بهرغم دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس عجله ای برای کاهش وابستگی به صنعت نفت و گاز و ایجاد تنوع در اقتصاد ندارد. این کشور در هر سال درآمد کلانی از نفت و گاز بدست میآورد و با توجه به حجم کلان سرمایههای خارجی موجود در آن و حمایتهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا در نظر دارد تا حد امکان از این موقعیت استفاده ببرد.
در سال گذشته میلادی قطر معادل 33درصد از تولید ناخالص داخلی خود سرمایه خارجی جذب کرد. به گزارش کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل متحد، کشور قطر در میان 141 کشور رتبه دهم را از نظر شاخص پتانسیل جذب سرمایههای خارجی دارد و این به معنای آیندهای روشنتر برای اقتصاد قطر است.
در ده ماه اول سال مالی
2007/ 2006میلادی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در این کشور 37درصد رشد کرد و به 4/1میلیارد دلار رسید. این در حالی است که در مدت مشابه سال قبل این کشور عربی تنها 3میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کرده بود. سهم اعظم این سرمایهها به بخش تولید گاز طبیعی مایع درونریز شد.
دولت قطر در صدد است تا زمینه را برای جذب 2میلیارد سرمایه خارجی فراهم کند که در صورت تحقق این مساله در سال مالی 2007/2006میلادی کشور مذکور بیشتر از 6میلیارد سرمایه خارجی جذب خواهد کرد.
پژوهشگران واحد مطالعات اقتصادی رسیدن حجم سرمایهگذاری خارجی قطر را به 6میلیارد دلار امری محتمل میدانند؛ زیرا بستر حاکم بر اقتصاد این کشور برای جذب سرمایهها مناسب است.
به گزارش واحد مطالعات اقتصادی کشور قطر (EIU) از نظر فرصتهای بازاری، سیاستهای دولتی برای واحدهای تولیدی کوچک و قدرت رقابت در جهان، سیاستهای دولت برای سرمایهگذاران خارجی، سطح کنترل بر تجارت و نرخ تبادل ارز، مالیاتها، تامین مالی طرحها، بازار کار و زیرساختها در موقعیتی است که توجه بسیاری از سرمایهگذاران را به خود جلب میکند.
از طرف دیگر ثبات اقتصادی این کشور حوزه خلیج فارس نیز یکی دیگر مسائلی است که ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد و سبب میشود هر روز بر شمار سرمایهگذاران خارجی در این کشور افزوده شوند.
در سالهای اخیر سهم اعظم سرمایههای خارجی به صنعت گاز طبیعی مایع درونریز شده است. قطر در نظر دارد تا سال 2010 میلادی به بزرگترین صادرکننده LNG در جهان بدل شود و برای این کار نیازمند سرمایههای خارجی است. البته دولت قطر برای فراهم کردن بستر مناسب برای جذب سرمایهها و صنایع خارجی اصلاحاتی را در سیاستهای کشور ایجاد کرد.
اولین اقدام در سالهای آغازین قرن حاضر انجام شد که به زنان این کشور فرصت بیشتری برای حضور در عرصههای مختلف علمی و اجتماعی داده است. دولت قطر این کار را اولین گام در راه مدرنیزه شدن اقتصاد و اجتماع خوانده است.
دولت این کشور در صدد است تا سرمایههای خارجی را به بخش پتروشیمی و بخشهای غیر مرتبط با انرژی نیز هدایت
کند. پژوهشگر واحد مطالعات اقتصادی معتقد است قطر موفق خواهد شد به هدف جذب سرمایههای کلان خارجی دست یابد. زیرا از یک طرف در میان کشورهای حوزه خلیج فارس بستر مناسب تری برای جذب سرمایهها دارد و از طرف دیگر در میان کشورهای عربی از نظر ساختار اجتماعی پیشرفتهتر است.
پس سرمایهگذاران خارجی ترجیح میدهند به جای ورود به عرصههای محدود اجتماعی کشورهای عربی وارد اقتصاد ثروتمند و اجتماع نسبتا آزاد قطر شوند و از تمام بخشهای آن بهره ببرند.
ماسوله
در ۵۵ کیلومتری رشت در استان گیلان قرار دارد. این شهر در ناحیهای کوهستانی و جنگلی در دامنهای صخرهای با با وسعت آن ۱۶ هکتار و ارتفاع 1050 متر از سطح دریای آزاد ساخته شدهاست. ماسوله در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی شهرستان فومن قرار دارد و از غرب به خلخال، از شمال به ماسال و از جنوب به تارم علیا محدود است.
این شهر طی شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
این شهرک هم اکنون رویارو با مسائلی مانند ریزش سنگ، سیل، رانش زمین، زمینلرزه، تصرف به منظور توسعه عمرانی و انسانی و تخریب و ... میباشد، که احتمال خطر را در این ناحیه به حداکثر میرساند.
حدود هشتصد تا هزار سال پیش مردمانی از نقاط مختلف سرزمین گسترده ایران به دلائل نامعلومی به منطقه ماسوله کوچ کردند. برخی از مردمان محلی نیز از منطقه ای به نام کهنه ماسوله واقع در 6 کیلومتری شمال غرب این شهر با این افراد همراه شدند. طی کاوش های انجام شده از محوطه باستانی کهنه ماسوله سفالینه هائی متعلق به قرون پنجم تا هشتم هجری قمری بدست آمده است که دقیق ترین مستندات قابل توجه تاریخی می باشند.
در ۱۰ کیلومتری بالاتر از ماسوله جدید، ماسوله قدیم با آثار و بازماندههای انسانی از قبیل سنگ کوره و ... در منطقهای گسترده پراکنده شده است که جزء آثار باستانی بشمار میآیند.
زبان مردم ماسوله تالشی است.
ماسوله دارای محلههای ریحانه بر، خانه بر، مسجدبر، کشه سر و اسد محله است.
قلل مهم ماسوله عبارتاند از: شاهمعلم (شامولوم)، آسمانکوه، لاسه سر، تروشوم و کله قندی. که قله شاه معلم با ارتفاع ۳۰۵۰ متر بلندترین نقطه استان گیلان می باشد.
ماسوله دارای معماری منحصر به فردی است. محوطه جلوی خانهها و پشت بامها هر دو به عنوان پیاده رو استفاده میشوند. خیابانهای کوچک و پلههای بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمیدهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف میشود: حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پایینی است. ساختمانها معمولاً از دو طبقه تجاوز نمیکنند.
استان هرمزگان
استان هرمزگان با وسعت حدود 71193 کیلومتر مربع؛ معادل 3/4 درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. این استان در جنوب کشور قرار گرفته و از شمال به استان کرمان، از جنوب به آبهای نیلگون خلیج فارس، از شرق به استان سیستان و بلوچستان و از غرب به استانهای فارس و بوشهر محدود شده است. استان هرمزگان دارای 11 شهرستان، 21 مرکز، 29 بخش، 76 دهستان و 1908 آبادی دارای سکنه است.
نقشه تقسیمات استان هرمزگان؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
در تقسیمات کشوری بیشترین گستره استان هرمزگان تا سال 1345 در محدوده استان کرمان قرار داشت. در سال 1346 این این بخش، از استان کرمان جدا شد و به استان ساحلی و سرانجام در سال 1355 به استان هرمزگان تغییر نام پیدا کرد.
تاریخ این منطقه و زندگی مردمان ساکن در آن در واقع بخشی از تاریخ خلیج فارس بوده و با آن پیوندی ناگسستنی یافته است.
بنا بر تحقیق آنوبانینی پیش رفتگی اقیانوس هند که امواج آن بر کناره استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان بوسه می زند از زمان هخامنشیان به نام خلیج فارس خوانده می شده است. نزدیکی خلیج فارس به پایتخت دولت هخامنشی باعث توجه آنها به این محدوده نیلگون شده و تسلط بر آنرا در جهت حراست از کیان خود ضروری می دانستند. از اینرو برخی از مورخان بر این باورند که بندرعباس در دوره هخامنشی وجود داشته و دارای اهمیت بوده است. این عنایت تا سلسله های بعدی نیز استمرار یافته به طوریکه طبق اسناد موجود تاریخی در دوران داریوش هخامنشی و انوشیروان ساسانی، کشتی های تجاری از خلیج فارس و بنادر آن استفاده کرده و تا مرزهای سیلان و حتی چین را در می نوردیدند.
بندرلنگه نیز در دوره هخامنشی از بنادر مهم تجاری خلیج فارس بوده که به دلایل تاریخی دستخوش سیر قهقرایی می گردد تا مجددا در قرون اخیر این بندر همراه با بندر کنگ (با ضم کاف) که در 5 کیلومتری آن قرار دارد دارای اهمیت تجاری شود. این بنادر در دوران سلسله های زندیه و قاجاریه، مرکز تجارت مروارید بوده و از رونق اقتصادی شایان توجهی برخوردار می شوند؛ به نحوی که بندر کنگ در دوره قاجار به عروس بنادر اشتهار می یابد. جهانگردان عرب و اروپایی در سفرنامه های خود از رونق تجارت بازارهای بزرگ و نظافت کوی و برزن این شهرها سخن گفته اند. بر طبق این سفرنامه ها در هرمز قدیم کوچه ها را با حصیر و حتی در بعضی نقاط با قالی فرش می کرده و برای جلوگیری از گرمای آفتاب پرده های کتانی زیبا بر پنجره ها می آویختند. صدور انواع کالاهای تجارتی مانند نیشکر، نیل، مروارید و فرآورده های کشاورزی و دامی از هرمز به هند و اروپا خود نشان از آبادانی این شهر می دهد. گفته شده که برای تیمور لنگ گورکانی بهترین انواع لولو و مروارید را از هرمز به ارمغان می آوردند. بعضی از آثار تاریخی به جا مانده در استان که هر کدام مربوط به دوره ای از تاریخ دیرپا و پرفراز و نشیب این خطه است منعکس کننده قدمت، دیرنگی و شکوفایی تمدن آن است. هر چند بیشتر آثار باستانی استان مربوط به دوران صفویه و بعد از آن است و اکثر بناهای قدیمی دستخوش تطاول طبیعت شده و یا با هجوم و تاراج اقوام تجاوزگر از میان رفته، ولی بعضی از این آثار به جا مانده مانند قلعه فین که تاریخ بنای آنرا زمان اردشیر بابکان می دانند و یا خرابه های شهر باستانی خریس در قشم که مربوط به دوره مادها است؛ این حقیقت را که منطقه هرمزگان نیز از گذشته کانون و پذیرای تمدنی کهن بوده، به اثبات می رساند.
پس از رخداد رنسانس و به ویژه انقلاب صنعتی که نتیجه تبعی آن رشد کشورهای اروپایی و گسترش استعمار و تجاوزگری در جهان بود؛ اقیانوس هند، آنچنان که آنوبانینی دریافته است؛ خلیج فارس و بنادر و جزایر واقع در آن مورد هجوم غرب قرار گرفت. پرتغالی ها نخستین اروپائیانی بودند که اولین کشتی های خود را به فرماندهی واسکودوگاما در سال 1498 میلادی و ناوگان بعدی را به فرماندهی البوکرک در سال 1507 میلادی به خلیج فارس اعزام داشتند. در سال 914 هجری شمسی که حکومت مرکزی ایران ضعیف و دستخوش تفرقه و بی سیاستی بود، جزیره هرمز به تصرف ارتش متجاوز پرتغال درآمده و سیف الدین، حاکم جزیره در نبردی نابرابر شکست خورد و متواری شد. پرتغالی ها بیش از یک قرن بر هرمز، کیش و بندرعباس مسلط بوده و مقدرات مردم آنرا در دست خود گرفتند. سایر دول استعمارگر اروپا نیز مانند انگلیس و هلند و حتی فرانسه در کسب منافع تجاری از همتای پرتغالی خود عقب نمانده و هر یک به نوبه خود سهمی از این خوان گسترده می خواستند تا اینکه سرانجام در سال 1031 هجری قمری، شاه عباس صفوی با استفاده از رقابت موجود بین دول فوق و توسط سردار خود امام قلی خان با اقدام نظامی به سلطه 117 ساله پرتغالیها خاتمه داد. به پاس این پیروزی؛ بندر گمبرون به نام بندرعباس خوانده شد و رونق خود را از آن زمان آغاز کرد.
استان سیستان و بلوچستان
چنین آراسته جایی تو را هر لحظه ای گویان
کجا شد رخشت ای رستم، بیا تا سیستان بینی (قوامی رازی)
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود 187502 کیلومتر مربع، در جنوب شرقی ایران واقع شده است. این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور افغانستان 300 کیلومتر مرز مشترک و در جنوب با دریای عمان به طول تقریبی 270 کیلومتر مرز آبی دارد. این استان از شمال و شمال غرب با خراسان جنوبی و از غرب با استان کرمان و هرمزگان همجوار است. استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگ ترین استان های کشور به حساب می آید. این استان از دو ناحیه تشکیل یافته که از لحاظ طبیعی با یکدیگر کاملاً متفاوتند.
نقشه تقسیمات استان سیستان و بلوچستان؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
ناحیه سیستان با 8117 کیلومتر مربع وسعت، در قسمت شمالی این استان قرار داشته و حوزه مسطح و مسدودی است که از آبرفت های دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده است. ناحیه بلوچستان به مساحت 179385 کیلومتر مربع، منطقه وسیع کوهستانی است که حد شمالی آن کویر لوت و حد جنوبی آن دریای عمان است. مرزهای طولانی آبی و خشکی استان با کشورهای افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژه ای را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است. چندگانگی و تنوع مذهبی، گویشهای مختلف و نمود تعلقات قومی و قبیلهای و استقامت و سخت کوشی مردم از دیگر ویژگیهای اجتماعی این استان است.
سیستان خانه مردان جهان است و بدوست
شرف خانه ی مردان جهان تا محشر (فرخی)
بنا به به سر شماری سال 1375 جمعیت استان بیش از یک ملیون و هفتصد هزار نفر بوده که با توجه به وسعت استان از لحاظ جمعیتی این استان بعد از سمنان کم تراکم ترین استان کشور است. از لحاظ شهر نشینی نیز این استان با متوسط کشور تفاوت هایی دارد و بیشتر جمعیت استان (54%) در روستاها زندگی می کنند.
در مطالعات زمین شناسی، منطقه شرق ایران را معمولا به عنوان یک واحد مستقل بررسی میکنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمینشناسی در اثر جنبش های کوه زایی از دریا جدا شده است. قسمت جنوبی استان (مکران) یکی از مناطق در حال فرونشستن تدریجی است بر همین اساس پوسته اقیانوس هند با شیب بسیار تندی در زیر این منطقه به داخل زمین فرو میرود که یکی از علت های بوجود آمدن گِل افشانها و چشمه های آب معدنی فراوان در این منطقه است. ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران دوم و سوم زمین شناسی تعلق دارد و سنگ های آن اغلب آهکی و گچی است.
منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی، از یک طرف تحت تأثیر جریان های جوی متعدد مانند "جریان بادی شبه قاره هند" و به تبع آن باران های موسمی اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرض های متوسط قرار دارد که گرمای شدید مهم ترین پدیده مشهود اقلیمی آن است. در وضعیت هواشناسی این منطقه بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیل آسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهی پدیده های قابل توجه است. این استان تابستان های گرم و طولانی و زمستان های کوتاه دارد. از آنجا که حداقل دما ندرتا به صفر درجه سانتیگراد می رسد، رویش گیاه در اراضی آبی تقریبا در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگی در زمستان صورت می گیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک در ماه های آذر، دی و بهمن و تابستان گرم در بقیه ماه های سال دارد. در تمام شهرهای استان حداکثر دمای سالانه، بالای چهل درجه سانتیگراد گزارش شده است. میانگین حداقل دمای سردترین ماه سال بین حدود دوازده تا سیزده درجه سانتیگراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرمترین شهر آن ایرانشهر است. در نواحی ساحلی دریای عمان بنا به تحقیق آنوبانینی، به علت رطوبت ناشی از مجاورت با دریا، آب و هوای گرم با رطوبت بیشتری همراه است.
بارندگی در استان عمدتاً در ماه های زمستان صورت میگیرد و میزان متوسط سالیانه آن حدود هفتاد میلیمتر و بسیار نامنظم است. بیشترین نزولات جوی، در شهرستان های خاش و زاهدان و کمترین مقدار در شهرستان زابل روی می دهد. میزان متوسط رطوبت نسبی در سواحل دریای عمان، حدود هفتاد تا هشتاد درصد در دی ماه است؛ که در تابستان کاهش می یابد.
سیستان و بلوچستان یادآور سرزمین پهلوانان اسطوره ای ایران (رستم، سهراب، زال و...) است و این سرزمین یل پرور مهد بسیاری از اسطوره های ایرانی بوده و کمتر دیرین نامه ایست که نامی از این سرزمین نبرده باشد. نام این سرزمین بارها در شاهنامه فردوسی آمده است:
بیاراسته سیستان چون بهشت
گلش مشک سارا بُد و زر خشت (شاهنامه فردوسی)
سیستان و بلوچستان در تمام دورههای تاریخی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. تشکیل اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام، توسط یعقوب لیث صفاری در 248 ه. ق. تسخیر سیستان توسط مغول ها در سال 662 ه. ق. حمله وحشیانه تیمور لنگ به سیستان و قتل عام مردم آن در سال 785 ه. ق. از مهمترین اتفاقاتی است که تاریخ پر فراز و نشیب این استان در دوره اسلامی به خود دیده است. به نظر آنوبانینی در میان این حوادث تشکیل حکومت صفاریان توسط یعقوب لیث در تاریخ ایران دارای بیشترین اهمیت است. صفاریان همانگونه که ادوارد براون ذکر می کند: "مایه ی تجدید حیات ملی ایران بودند و حقی که این دودمان از این رهگذر بر گردن ایران دارند کم نبوده است." یعقوب لیث دارای اعتقادات شدید شیعی بوده است و شاید یکی از عوامل گسترش مذهب شیعه در منطقه سیستان نیز وجود همین حکومت باشد.
ناگه به فر ایزدی از بیشه شد پدید
یعقوب لیث شیر بیابان سیستان (ملک الشعرای بهار)
صفاریان که بسیار میهن دوست بوده اند و به زبان فارسی علاقه ای تام داشته اند، بر فرهنگ و ادبیات ایران بسیار تاثیر گذار بوده اند؛ به نحوی که اولین شاعران ایرانی که اشعاری از آنان در دست است؛ همچون محمد وصیف سگزی، بسام کورد سیستانی و محمد مخلد سیستانی؛ از میان سیستانیان و دربار صفاری بوده اند. از میان شعرای بزرگ ایران نیز می توان از فرخی سیستانی؛ صاحب قصیده مشهور "کاروان حله"؛ نام برد که یکی از مفاخر شعر پارسی به شمار می آید.
من قیاس از سیستان آرم که آن شهر من است
وز پی خویشان ز شهر خویشتن دارم خبر (فرخی)
منطقه سیستان و بلوچستان در طول تاریخ، معبر و گذرگاهی میان شرق و غرب بوده و به همین دلیل ترکیب قومی آن نیز همواره در معرض تغییر، تحول و دگرگونی بوده است. مهم ترین محصول منطقه سیستان و بلوچستان؛ گندم است که درصد قابل توجهی از زمینهای زیر کشت را به خود اختصاص داده و صنایع آن نیز در اطراف شهرهای بزرگی چون زاهدان قرار گرفته است. شیوه های مختلف معیشت و زندگی، موسیقی سنتی و زیبا، صنایع دستی هنرمندانه و جذاب، آثار تاریخی و معماری کم نظیر، شهرهای باستانی چون شهرسوخته که با قدمت بیش از 3000 سال قبل ازمیلاد؛ بیگمان روزگارانی دراز یکی از مهمترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ بوده، به همراه جلوه های طبیعی هچون ساحل دریای مکران (عمان)، منطقه آزاد چابهار، دریاچه مشهور و مذهبی-اسطوره ای هامون، سیستان و بلوچستان را به یکی از استان های جذاب ایران در زمینه گردشگری تبدیل کرده است.
روی هامون سبز، چون گردون ناپیدا کران
روی صحرا ساده، چون دریای ناپیدا کنار (فرخی)
پوشش گیاهی این استان بسیار پراکنده و "لک های" است و به علت کمی بارندگی، فرسایش خاک، سیلاب و مصرف بیرویه اغلب پراکنده اند. مراتع استان نیز به دلیل کمی بارش و محدود بودن خاک وضع مطلوب ندارند. از گونه های گیاهی مناطق شمال استان: بادام کوهی، بنه، تاغ و گز و گونه های گیاهی مناطق جنوبی کهور ایرانی، کلیر، چگرد، چش و کنار را می توان نام برد.
ویژگی های جمعیتی استان عمدتا از نوع قومی و طایفه ی است و مردم علاوه بر زبان فارسی از دو گویش سیستانی (زابلی) و بلوچی استفاده می کنند. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان سیستان و بلوچستان دارای هفت شهرستان است که عبارتند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیک شهر است و آنوبانینی مهمترین آثار باستانی و مناطق گردشگری آنرا: آثار باقیمانده از شهر سوخته، ارگ کوه خواجه، سواحل بندر آزاد چابهار، کوه گل افشان بندر تنگ، قلعه های ایرانشهر، قلعه سه کوهه، انجیر معابد نیک شهر و مساجد و قلعه های باستانی دیگر می داند.
نمایی از گل فشان در غرب شهرستان کنارک جنوب بلوچستان
بارها در خبرهای مربوط به میراث فرهنگی شنیدهاید که اثری در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاست. اما این فهرست به چه معناست؟ چه آثاری و با چه خصوصیاتی میتوانند در این فهرست ثبت شوند؟ و آیا اصولا ثبت در این فهرست مزایایی دارد؟
نشان مرکز میراث جهانی یونسکو
سازمان علمی- فرهنگی یونسکو در سال ١٩٧٢،معاهدهای را در مورد میراث فرهنگی و طبیعی جهان به تصویب رساند. یونسکو در این معاهده چهارچوبهای خاصی را برای میراث فرهنگی تعریف میکند. چهارچوبهایی که بتواند تا حد امکان معیارهای جهانی را با تمام تفاوتهای موجود بین فرهنگها و ارزشهای مورد نظر آنها در نظر بگیرد.
تاکید اصلی این معاهده بر حفظ میراث فرهنگی جهان در برابر خطرات و آسیبهایی است که هم از طرف طبیعت و هم از طرف عوامل انسانی، این ثروتها را تهدید میکند. طبق اصول این معاهده، برخی از آثار فرهنگی و طبیعی جهان، به دلیل دارا بودن ارزشهای استثنایی و منحصر به فرد، متعلق به کل بشریت است و بنابراین دولتها و همچنین جامعه جهانی باید تلاش بیشتری در راه حفظ آنها به خرج دهند.
گنبد سلطانیه، ایران
بنای چغارزنبیل- شوش خوزستان
معیارهای شش گانه
برای آن که اثری فرهنگی بتواند در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت برسد لازم است حداقل با یکی از معیارهای ششگانه این معاهده انطباق داشته باشد. به زبان ساده و به طور خلاصه اثر کاندیدای ثبت باید:
معرف نبوغ یا دست آورد خلاقانه انسان باشد، تبادل ارزشهای انسانی را در طول دورهای خاص از تاریخ نشان دهد، شاهدی از سنتهای درخشان فرهنگی زنده و یا از میان رفته باشد، نشان دهنده نمونهای خاص از یک سبک معماری باشد، یا این که استفاده هوشمندانه انسان از زمین و محیط پیرامونش را جهت استقرار نشان و سرانجام این که به طور مستقیم یا ملموس با سنتها، عقاید، آثار هنری یا ادبی در ارتباط باشد.
ویلا آدریانا، ایتالیا
روند بررسی آثار
هر سال دولتها فرصت دارند تا پرونده یکی از آثار فرهنگی و یا طبیعی خود را به کمیته "میراث جهانی" یونسکو ارسال کنند. این پرونده باید دارای توضیحات کاملی از نظر فنی، تاریخی، معماری و سایر موارد مربوط باشد. کارشناسان کمیته میراث جهانی، پس از دریافت پروندهها، آنها را بررسی میکنند و در موارد لازم با سفر به کشورهای متقاضی از نزدیک به بررسی آن اثر تاریخی- فرهنگی و یا طبیعی میپردازند. چنان چه پرونده حداقل معیارهای لازم را داشته باشد باید در انتظار مجمع سالیانه کمیته ثبت جهانی بماند تا با حضور نمایندگان دولتها، رای گیری به عمل آید و به این ترتیب بتواند در فهرست میراث جهانی ثبت شود. این نشست سالانه، هر سال در یکی از شهرهای دنیا برگزار میشود.
شهر ممنوعه، چین
کشورهای صاحب رکورد
از سال ١٩٧٨ روند بررسی و ثبت آثار کشورها در فهرست یونسکو آغاز شد. در میان کشورهای جهان ایتالیا با ۴١ ، اسپانیا با ٣٩ و چین با ٣٣ اثر بیشترین آثار ثبت جهانی را دارا هستند. ایران نیز تاکنون توانستهاست هشت اثر تاریخی را در این فهرست به ثبت برساند.
زیگورات چغازنبیل، تخت جمشید، میدان نقش جهان، تخت سلیمان، ارگ بم، پاسارگاد، گنبد سلطانیه و بیستون و قره کلیسا
آثار ثبت شده ایران در فهرست یونسکو هستند. ایران در سال ١٩٧٩ سه اثر خود یعنی چغازنبیل، تخت جمشید و نقش جهان را همزمان ثبت کرد و از آن پس به مدت بیست و چهار سال یعنی تا سال ٢٠٠٣، هیچ پروندهای را به کمیته میراث جهانی ارائه نکرد.
الحمرا، اسپانیا
مزایای ثبت جهانی
ثبت یک اثر در فهرست میراث جهانی باعث میشود تا خواه ناخواه توجه بیشتری چه از سوی متخصصان و چه از سوی مردم نسبت به آن جلب شود. در ضمن سازمان یونسکو و سایر سازمانهای جهانی مرتبط با بناها و یادگارهای تاریخی و فرهنگی نیز کمکهای فنی و علمی خود را در صورت نیاز در اختیار کشور صاحب اثر میگذارند. همچنین صندوقی جهت حمایتهای مالی از آثار تاریخی ثبت جهانی نیز وجود دارد.
میدان نقش جهان، ایران
ثبت جهانی همه چیز نیست
اما گرچه ثبت جهانی یک اثر ممکن است برای کشور صاحب آن غرور برانگیز باشد، اما این پایان راه نیست. در برخی مواقع، کشورهایی که اصول حفاظتی در آنها چندان جدی گرفته نمیشود، تنها به دنبال افزایش آمار ثبتی خود هستند. اما باید دید پس از ثبت یک محوطه یا یک اثر، نحوه حفاظت از آن چگونه است. به عنوان مثال بلافاصله پس از ثبت هشتمین اثر ایران، یعنی بیستون، در فهرست میراث جهانی، فعالیتهای یک کارخانه پتروشیمی و همچنین شرکت مخابرات در حریم این اثر، آن را در معرض خطر قرار داد. بنابراین ثبت یک اثر به تنهایی نمیتواند عاملی تعیین کننده برای حفاظت آن باشد، کما این که قرار گرفتن نام یک اثر در این فهرست به معنای کم ارزش بودن آثار خارج از آن نیست.
تنها در صورتی که دولتها و کشورهای صاحب اثر، یک استراتژی مدون و مشخص در قبال فرهنگ و آثار تاریخی داشته باشند، ثبت در فهرست میراث جهانی، میتواند به ابزار مناسبی برای معرفی و حفاظت یک اثر تبدیل شود. مسلما زمانی که آثار ثبت جهانی شده کشوری در معرض آسیبهای انسانی و بی توجهی قرار میگیرند، اثرات منفی آن به مراتب بیشتر از تاثیرات مثبت ثبت آن در این فهرست خواهد بود.
با توجه به نیاز جوامع مختلف به انرژی روی آوردن کشورهای مختلف به انرژی های جایگزین سوخت های فسیلی اجتناب ناپذیر است. در حال حاضر در اکثر کشورها استفاده از انواع انرژی های نو و تجدیدپذیر آغاز شده و این روند به یک رویکرد نمادی در اقتصاد اکثر کشورها تبدیل شده است. گزارش حاضر نگاهی دارد به این روند در ایران.
با توجه به انفجار جمعیت و رشد روز افزون تقاضای انرژی، افزایش استانداردهای دگی، خطر گرم شدن بیش از حد کره زمین ناشی از پدیده گلخانه ای و آلاینده های محیطی و در نهایت مشکلات زیست محیطی و تهدید سلامت انسانها و کمبود منابع انرژی فسیلی از جمله مسائلی می باشند که توجه کشورهای جهان را به استفاده از انرژیهای تجدید پذیر جلب می نمایند به طوری که در برنامه ریزیهای خود تأمین درصدی از انرژیهای مورد نیاز کشورشان را از این طریق (توربین های بادی، انرژیهای خورشیدی، انرژی زمین گرمایی و...) منظور می نمایند. کشور پهناور ما ایران به جهت موقعیت خاص جغرافیایی خود در شمار بهترین کشورهای جهان از نقطه نظر بهره گیری از این انرژی ها محسوب می شود. در این راستا سازمان انرژیهای نو متعاقب سیاست گذاریهای وزارت نیرو عهده دار دستیابی به اطلاعات و فن آوری های دنیا در خصوص استفاده از منابع انرژیهای تجدید پذیر و پتانسیل سنجی و اجرای پروژه های متعدد (خورشیدی، بادی و زمین گرمایی) گردیده است.
نیروگاه های بادی
انرژی باد از جمله انرژی های تجدید پذیر است که به علت گستردگی، قدرت بازدهی بالا، اقتصادی بودن و اینکه در مقایسه با دیگر انرژیهای تجدید پذیر در ابعاد وسیع تری مورد بهره برداری قرار گرفته عملاً از جایگاه ویژه برخوردار است. در حال حاضر نیروگاه بادی منجیل بیش از ۲۵ عدد و با ظرفیت حدود ۱۰۰۰۰ کیلووات و نیروگاه بادی رودبار با تعداد ۴ واحد جمعاً به ظرفیت ۲۱۵۰ کیلووات و نیروگاه بادی هرزویل با ۳ واحد جمعاً به ظرفیت۹۰۰ کیلووات نصب و راه اندازی گردیده است تولید انرژی این نیروگاهها مجموعاً حدود ۱۷۵ میلیون کیلووات ساعت بوده است. لازم به ذکر می باشد که این آمار مربوط به سال۱۳۸۱ می باشد.
مرکز توسعه انرژیهای نو سازمان انرژی اتمی ایران، پروژه های مکان یابی، نصب توربین های برق بادی را در مناطق منجیل، هرزویل، ده سیاهپوش، کلهک، بادرود نطنز، فیروزکوه، تبریز و داماش رودبار و همچنین انتقال تکنولوژی ۹۰ مگاواتی نیروگاه برق بادی (در دو فاز ۳۰ و ۶۰ مگاوات) و نیز سرویس و نگهداری توربین های نصب شده را در دست اجرا دارد و یا به تمام رسانده است. تا پایان سال ۱۳۸۱ پیشرفت فیزیکی مربوط به فازهای۳۰ و۶۰ مگاوات نیروگاه برق بادی به ترتیب ۵۴ و ۲/۳ درصد بوده است به طوری که تاکنون از پیشرفت قابل قبولی برخوردار بوده است. پروژه احداث نیروگاه بادی بینالود و دیزباد در استان خراسان با ظرفیت ۹/۲۸ مگاوات برق و با توربین به ظرفیت ۶۶۰۰ کیلووات در دست اجرا می باشد. سال شروع پروژه ۱۳۸۰ و سال بهره برداری از آن پایان برنامه سوم توسعه پیش بینی شده است. مبلغ اعتبار پروژه فوق بالغ بر ۷۱ میلیارد و ۳۹۰ میلیون ریال بوده و مدیریت آن تحت نظارت معاونت امور برق است. پروژه احداث نیروگاه بادی در خواف و زابل به ظرفیت ۲۰ مگاوات در دست بررسی و مطالعه و پتانسیل سنجی قرار دارد. تاریخ پیش بینی بهره برداری از نیروگاه های فوق پایان برنامه سوم، مبلغ اعتبار تأمین شده بالغ بر۳۰ میلیارد ریال و سازمان بهره بردار، معاونت امور برق می باشد.
طرح ساخت توربین های داخلی به قدرت ۱۰ و۶۰۰ کیلووات از مدتی پیش در کشور آغاز گردیده به طوری که این پروژه ها اطلاعات بسیار مهمی از چگونگی طراحی توربین های بادی به دست خواهد داد.
ضمناً پروژه پتانسیل سنجی و تهیه اطلس باد کشور نیز در دست تهیه است. این پروژه شامل سه فاز است که در آن نقاط مستعد برای نصب ایستگاه های ثبت آمار لحظه ای باد مشخص می شود و سپس پس از ثبت یک ساله اطلاعات باد، نقشه اصلی باد کشور براساس آن اصلاح می گردد. لازم به ذکر می باشد که البته هنوز در کشور اطلس باد مناطق مختلف به صورت دقیق وجود ندارد به طوری که در حال حاضر برای انتخاب مکان برای توربین های بادی با مشکل مواجهه می شویم. همچنین توربین های وارداتی۳۳۰ و ۵۵۰ کیلوواتی از شرکت نورتانک و ۶۶۰ کیلوواتی وستاوس از نظر کلاس با مشخصات محیطی مکان مورد نصب دارای یک سری مشکلات می باشد که با توجه به اضافه شدن تجربه در حرکت کردن به سوی تکنولوژی انرژی های تجدید پذیر می توانیم قدم به قدم این مشکلات را برطرف نماییم. به هر حال در هر صنعتی برای آنکه بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم باید مراحلی را بپیماییم به طوری که با سعی و خطا بتوانیم به نتیجه مورد نظر برسیم بخصوص آنکه جرقه ایجاد آن تکنولوژی در کشور دیگری زده شده باشد.
نیروگاه زمین گرمایی(ژیو ترمال)
کاربردهای انرژی زمین گرمایی به طور کلی به دو بخش عمده تولید برق و استفاده مستقیم از انرژی حرارتی طبقه بندی می گردد به منظور تولید برق از انرژی زمین گرمایی، آب های داغ یا بخارات داغ طبیعی از درون چاه های حفر شده به سطح زمین هدایت شده و جهت به چرخش درآوردن توربین مورد استفاده قرار می گیرند. آب داغ یا بخار داغ در نیروگاه های زمین گرمایی با گردش توربین های خاص و مولد های مربوطه باعث تولید برق می گردد و برخلاف نیروگاه های سوخت فسیلی هیچ ماده سوختی در نیروگاه های زمین گرمایی به کار برده نمی شود تولید برق از منابع زمین گرمایی هم اکنون در بیش از ۲۰ کشور جهان صورت می گیرد به طوری که مجموع برق تولیدی از این روش بیش از ۸۰۰۰ مگاوات می باشد. انرژی زمین گرمایی برخلاف سایر انرژیهای تجدید پذیر (خورشیدی، بادی، امواج و غیره) منشأ یک انرژی پایدار به شمار می آید. چنان که به طور مداوم و به صورت ۲۴ ساعت در روز و ۳۶۵ روز در سال می توان با بار کامل از آن برق یا انرژی حرارتی تولید کرد. در صورتی که سایر انرژیهای نو، فصلی و وابسته به زمان و شرایط خاصی هستند.
تولید برق از انرژی زمین گرمایی در منطقه مشکین شهر اردبیل (نیروگاه ۱۰۰ مگاواتی)
در سال ۱۳۷۴ مطالعات و بررسی های مربوط به پروژه نصب نیروگاه یکصد مگاواتی زمین گرمایی در ناحیه مشکین شهر، توسط معاونت امور انرژی وزارت دفاع شروع گردید و از سال ۱۳۷۵ با شروع فعالیت سازمان انرژی های نو ایران مدیریت بر اجرای پروژه به این سازمان محول گردید. عملیات اجرایی فاز اکتشافی تکمیلی آن مشتمل بر مطالعات ژئوفیزیک، ژئوشیمی و زمین شناسی از سال ۱۳۷۷ با همکاری مهندسین مشاور نیوزلند KML آغاز گردیده که در سال ۱۳۷۸ خاتمه یافت. پس از مطالعات ژئوفیزیک سه نقطه برای حفر چاه های اکتشافی تعیین شد. پس از تعیین محل حفر اولین چاه های اکتشافی مناقصه ای بین المللی برگزار شد و شرکت ملی حفاری ایران به عنوان برنده مناقصه حفر چاه های اکتشافی که هر یک به عمق تقریبی ۲۰۰۰ متر خواهد بود تعیین گردید.
قرار است این نیروگاه طبق برنامه تنظیمی و با بهره گیری از حداکثر توان فنی و مهندسی داخل کشور تا سال ۱۳۸۴ به بهره برداری برسد.
نیروگاه خورشیدی
پروژه نیروگاه خورشیدی ۲۵۰ کیلوواتی شیراز از نوع کلکتورهای سهموی خطی در سال ۱۳۷۴ توسط معاونت امور انرژی وزارت نیرو تعریف و طراحی آن به دانشگاه شیراز واگذار گردید. مدیریت این پروژه از اواخر سال ۱۳۷۷ و نظارت آن از آبان ماه ۱۳۷۹ به سازمان انرژی های نو ایران واگذار شد. عملیات اجرایی ساخت این نیروگاه از ابتدای سال ۱۳۷۸ در ۱۵ کیلومتری پل فسا، نیروگاه چرخه ترکیبی فارس آغاز گردید که به نظر می رسد الان در فاز بهره برداری باشد.
سیستم های فتوولتائیک
یکی از روش های سریع تبدیل انرژی تابشی به انرژی الکتریکی و یا به عبارت دیگر سهل الوصول ترین نوع استفاده از انرژی خورشیدی استفاده از ماژول های فتوولتائیک می باشد. تنوع موارد استفاده و قابلیت های مختلف این بخش باعث گردید تا در تمام نقاط جهان مورد استفاده عام قرار گیرد.
پروژه ۳۰ کیلووات متصل به شبکه: این پروژه در سال ۱۳۸۰ آغاز و در سال۱۳۸۱ به اتمام رسیده است. این طرح اولین نیروگاه از نوع متصل به شبکه در کشور می باشد. تا مدتی پیش بیش از ۲ مگاوات توسط این واحد به شبکه تزریق گردیده است. فعالیت دیگر در این زمینه پروژه نصب پایه های خورشیدی می باشد. در راستای اشاعه فرهنگ مصرف انرژی های پاک و همچنین بومی سازی استفاده از انرژی های خورشیدی در نیمه دوم سال ۱۳۸۱ طرحی با عنوان نصب پایه های خورشیدی در ادارات برق منطقه ای استان ها آغاز گردید که تا مدتی پیش این طرح در اداره برق جان، توزیع جان، اداره برق قزوین و همچنین اداره برق آذربایجان به مرحله اجرا درآمده است. از دیگر اقدامات انجام گرفته و یا در حین اجرا می توان برق رسانی به چادرهای عشایری و طراحی چراغ راهنمایی خورشیدی و... را نام برد.
نقش نیروگاه های آبی کوچک
استفاده از نیروگاه های آبی کوچک در کشور ما می تواند عامل توسعه مناطق روستایی باشد و از طرفی مانعی در سر راه مهاجرت روستاییان به شهرها گردد و به دلیل چند منظوره بودن این تأسیسات جهت آبیاری زمین های کشاورزی نیز می توان از آنها بهره برداری نمود. در سال ۱۳۸۱ از چهار نیروگاهی که توسط وزارت جهاد کشاورزی در دست بهره برداری بود، دو نیروگاه با قدرت نامی ۶۵ و ۱۲۵ کیلووات خارج از شبکه در استان های خراسان و گیلان، برق روستاهای محل احداث نیروگاه (به ترتیب روستاهای سردرود در خراسان و ارده در گیلان) را تأمین می کنند و سه نیروگاه دیگر در استان های کهکیلویه و بویراحمد (نیروگاه آبی یاسوج با قدرت نامی ۲۵۰۰ کیلووات) و فارس با قدرت نامی ۲۲۵۰ کیلووات در شهرستان سپیلان و نیروگاه گاماسیاب با قدرت ۲۸۰۰ کیلووات، انرژی تولیدی خود را به شبکه برق کشور تزریق می کنند. براساس آمار منتشر شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی، تولید انرژی این نیروگاه ها در سال ۱۳۸۱ به ۲۵ میلیون کیلووات رسید که نسبت به سال ۱۳۸۰ ، ۳/۷۳ درصد افزایش را نشان می دهد. شایان ذکر می باشد که وظیفه احداث و بهره برداری از نیروگاه های آبی کوچک براساس نظر هیأت دولت به وزارت نیرو منتقل شد.
از پروژه های در دست اقدام می توان عناوین ذیل را نام برد:
- مطالعه و اضافه کردن نیروگاه بادی در مناطق مختلف کشور بخصوص منطقه منجیل و رودبار در شمال ایران.
- مطالعه و پتانسیل سنجی و بهره برداری سیستم های تولید همزمان برق گرما و سرما (co-generation) در دست اقدام است.
- مطالعه و امکان سنجی استفاده از سیستم های ذخیره سرما (ice storage) جهت تولید یخ در ساعات غیرپیک تابستان و استفاده در ساعات پیک به منظور سرمایش با هدف پیک سایی در دست اقدام است و همچنین دیگر پروژه های ریز و درشت که امیدواریم با یک سیستم مدیریت توانمند و خلاق به نتیجه مطلوب و از پیش تعیین شده برسد.
به قول ظریفی، مشکل ترین کارها با اولین قدم شروع می شود پس باید برای بهبود امور امیدوار بود.
فهرستی از نامهای برگرفته از فارسی و دیگر زبانهای ایرانی و یا نام دانشمندان و بزرگان ایرانی که بر روی عوارض جغرافیایی کرات و سیارات گذاشته شدهاست:
کره ماه
کوهها:
· کوه اردشیر، به نام اردشیر پادشاه ایران
دهانههای برخوردی:
· بیرونی، از نام ابوریحان بیرونی
· ابن هیثم، دانشمند ایرانی
· خوارزمی، دانشمند ایرانی
· ابوالوفا، ابوالوفای بوزجانی، اخترشناس ایرانی
· عبدالرحمن صوفی، اخترشناس ایرانی
· نصیرالدین، از نام خواجه نصیرالدین توسی
· عمر خیام
· الغبیگ
· فیروز
· ثریا (نامیده به نام زنان ایرانی)،در دهانه آلفونسوس
· شهناز
حفرههای برخوردی سطح ناهید:
· اندامی، به نام آذر اندامی، پزشک ایرانی
· انوش
· استر
· فیروزه
· گلناره
· یاسمن
· کوتوره (از افغانی)
· مامهجان (به کار رفته در ترکمنی)
· پریشان
· پروینه (از تاجیکی)
· پاشا
· رکسانا
· سایلیگل (از تاجیک)
· شاهصنم
· تایرا (از زبان آسی)
· وشتی
· زرینه
· وارد (ارمنی از ورد فارسی به معنی گل)
تاجوارهای (coronae) ناهید:
· ارمائیتی
· میترا
· زمین
کوهها:
· آتسیرخوس (دختر خورشید، از آسی)
· آپی (ایزد سکایی)
· اوزا (Ozza) ایزدبانوی ایرانی
· اسپندازمذ، مادرخدای ایرانی
کره مریخ:
حفرهها:
· لار
· زرند
· گَرم (به نام شهر گرم تاجیکستان)
درهوارها:
· دره بهرام
· دره هیپانیس، واژه رود در زبان سکایی
کانالها:
· ارس
· باختر (Bactrus)
· خواسپس، نام قدیم رود کرخه
· گیندس (Gyndes) (نام قدیم رود دیاله کردستان عراق)
· وخش (Oxus)، نام کهن آمودریا
· سیتاک (Sitacus)،رودی در پارس
بر روی قمر اومبریل
· پری
قمر تریتون:
· اشکفت: ماه
· حفره پیچیده: کاسو (دریاچه کاسو در اساطیر زرتشتی)
قمر ایو:
· کوه زال
· رشتهدهانه: اهورا مزدا
· دهانههای کمژرفا
· اشا
· آتر
· مزدا
· کاوه
· مهر
· میترا
· کوردالاگون (آسی)
· منطقه: باختر Bactria
(منطقه: ماد
قمر دایونی:
· دهانه برخوردی: مغ
قمر انسلادوس:
· شیاروار (Sulcus) بغداد
· شیاروار سمرقند
· خندقوار (Fossa) بصره (از بسراه فارسی)
· خندقوار اسبانیر
· خندقوار خراسان
· خندقوار انبار
· خندقوار دریابار
· دهانه بهرام
· دهانه خسرو
· دهانه دنیازاد
· دهانه شهرزاد
· دهانه شهریار
· دهانه پریبانو
· دهانه شیرین
· دهانه جهانشاه
· دهانه سندباد
· دهانه علیبابا
دهانههای برخوردی:
· ابونواس (شاعر ایرانیتبار زبان عرب)
· بدیعالزمان همدانی
· نظامی، از نام نظامی گنجوی
· رودکی
· سعدی
· استاد عیسی، معمار ایرانی تاج محل
· اروس ۴۳۳
· شاهجهان
· ممتازمحل، زن ایرانیتبار جهانگیر (شاه هند)
ستاره دنباله دار
خورشید ستارهای است از ستارگان رشته اصلی که 5 میلیارد سال از عمرش میگذرد. این ستاره کروی شکل بوده و عمدتا از گازهای هیدروژن و هلیوم تشکیل شده است. وسعت این ستاره 1.4 میلیون کیلومتر (870000 مایل) است. جرم این ستاره 7 برابر جرم یک ستاره معمولی بوده و همچنین 750 برابر جرم تمام سیاراتی است که به دورش میچرخند. در هسته خورشید ، جرم توسط واکنشهای هستهای تبدیل به تشعشعات الکترومغناطیسی که نوعی انرژی هستند، میشود. این انرژی به سمت بیرون تابانده شده و باعث درخشنگی خورشید میگردد. سایر اجسام آسمانی موجود در منظومه شمسی که توسط جاذبه خورشید در مدارهایشان قرار گرفتهاند نیز گرمایشان را از این انرژی میگیرند.
مواد تشکیل دهنده خورشید حالت گازی دارند، بنابراین خورشید محدوده دقیق و معینی نداشته و مواد اطراف آن بتدریج در فضا منتشر میشوند. اما چنین به نظر میرسد که خورشید لبه تیزی داشته باشد، چرا که بیشتر نوری که به زمین میرسد از یک لایه که چند صد کیلومتر ضخامت دارد ساطع میشود. این لایه فوتوسفر نام داشته و به عنوان سطح خورشید شناخته شده است. بالای سطح خورشید ، کروموسفر یا رنگین کره و هاله خورشیدی قرار دارند که با همدیگر جو خورشید را تشکیل میدهند.
مرکز خورشید مانند کورهای هستهای است با دمای 15 میلیون درجه سانتیگراد (27 میلیون درجه فارنهایت) که چگالیاش 160 برابر آب میباشد. تحت چنین شرایطی هستههای اتم هیدروژن باهم ترکیب شده و تبدیل به هستههای هلیووم میشوند. در این حین، 0.7 درصد جرم ترکیب شده ، تبدیل به انرژی میشود. از 590 میلیون تن هیدروژنی که در هر ثانیه در مرکز خورشید ترکیب میشوند، 3.9 میلیون تن به انرژی تبدیل میشود. این سوخت هیدروژنی ، تا 5 میلیارد سال دیگر دوام خواهد داشت. مسیر نامنظم 2 میلیون سال طول میکشد تا انرژی تولید شده در مرکز خورشید به سطح آن رسیده و بصورت نور و گرما تابش کند، سپس بعد از فقط 8 دقیقه ، این انرژی به زمین میرسد.
هنگامی که خورشید منبسط می شود تا تبدیل به یک غول سرخ شود، قطرش حدود 150برابر بزرگتر خواهد شد. گازهای منبسط شده و داغ، رنگ زرد و حرارت خود را از دست داده و قرمز رنگ و سرد خواهند شد. اما بخاطر بزرگتر شدن سطح خورشید،درخشندگی آن 1000برابر افزایش یافته و نور بیشتری ساطع خواهد کرد.
زبانه حلقوی در شکل پایین ، خطوط میدان مغناطیسی ، دو لکه خورشیدی را به هم متصل کرده است. در سال 1973 ، یک زبانه خورشیدی (سمت چپ تصویر) 000/588 کیلومتر (365.000 مایل) از سطح خورشید را پوشاند. اغلب فعالیتهای شدید خورشید در نزدیکی لکههای خورشیدی رخ میدهند. شعلههای خورشیدی ، جرخههایی از انرژی هستند که عمر چند ساعته دارند، این شعلهها هنگامی بوجود میآیند که مقدار زیادی انرژی مغناطیسی بطور ناگهانی آزاد شود. زبانههای خورشیدی ، فوارانهایی از گاز مشتعل هستند که ممکن است صدها هزار کیلومتر در فضا پیش بروند. میدان مغناطیسی خورشید میتواند زبانههای حلقوی را هفتهها در فضا پیش بروند معلق نگاه دارد.
هاله (جو بیرونی) خورشید حاوی ذراتی است که انرژی کافی برای فرار از جاذبه خورشید را دارند. این ذرات بصورت مارپیچی با سرعتی معادل900 کیلومتر (560 مایل) در ثانیه از خورشید دور شده و باد خورشیدی را بوجود میآورند. این ذرات در همان مسیرهای میدان مغناطیسی خورشید حرکت میکنند و از آنجا که دارای بار الکتریکی هستند، منظومه شمسی را پر از جریانات الکتریکی میکنند. ناحیه فعالیتهای خورشیدی ، هلیوسفر (کره خورشیدی) نامیده میشود. باد خورشیدی در هر ثانیه حدود یک میلیون تن هیدروژن حورشید را از بین میبرد. 100000 میلیارد سال طول خواهد کشید تا باد خورشیدی تمام جرم خورشید را در فضای بین سیارهای پخش کند، اما طول عمر طبیعی خورشید فقط 10 میلیارد سال است.
دو میلیون سال طول می کشد تا انرژی تولید شده در مرکز خورشید به سطح آن رسیده و بصورت نورو گرما تابش کند، سپس بعد از فقط 8 دقیقه این انرژی به زمین می رسد. |
حرکت وضعی خورشید باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشود، مناطق استوایی خورشید سریعتر از مناطق قطبی آن چرخیده و این امر باعث میشود که خطوط میدان مغناطیسی درون خورشید حلقه بزنند. این خطوط در صورت خروج از سطح خورشید ، باعث فعالیتهای خورشیدی نظیر لکههای خورشیدی ، شعلهها و زبانههای خورشیدی میشوند. این فعالیتها ، بخصوص لکههای خورشیدی ، چرخهای 11 ساله دارند.
5 میلیارد سال بعد ، بیشتر هیدروژن موجود در هسته خورشید گداخته شده و صرف تهیه هلیوم خواهد شد. در آن زمان ، جاذبه باعث انقباض هسته شده و فشار ، دمای آنرا افزایش خواهد داد. هیدروژن شروع به سوختن در پوسته اطراف هسته خواهد کرد. انرژی حاصل از این گداخت هستهای در پوسته ، باعث انبساط لایههای خارجی خواهد شد و سیارات عطارد و زهره را ذوب میکند و آنها را در بر میگیرد. انبساط خورشید تا مدار زمین متوقف شده و حرارتش تمام موجودات زنده را از بین میبرد. بعد از آن خورشید تبدیل به یک غول سرخ میشود. سپس ، لایههای خارجی در فضا پخش شده و یک سحابی سیارهای تشکیل خواهند داد. هسته نیز بصورت یک ستاره کوتوله سفید باقی مانده و بتدریج از بین خواهد رفت. پس میتوان گفت که با فرا رسیدن مرگ خورشید ، مرگ زمین و تمام موجودات این سیاره فرا میرسد.
معمای دنباله دار ها |
شاید کلمه ستاره دنباله دار را بارها شنیده اید!!! اما این کلمه کاملاً غلط است چون دنباله دار ستاره نیست! دنباله دارها کره های گازی و غباری اند. هنگامی که این کره ی منجمد به خورشید نزدیک می شود، با بخار شدن گازها و غبارها، هاله ای مه آلود آن را احاطه می کند و دمی بلند در اطرافش ایجاد می شود، هر بار که دنباله دار به خورشید نزدیک می شود، مقداری از جرمش را به صورت گاز و غبار بخار شده از دست می دهد. می دانیم که دنباله دار ها روزی خواهند مرد، در مورد چگونگی مرگ آنها نیز اطلاعات زیادی داریم. اما در مورد بوجود آمدنشان چه اطلاعاتی داریم؟ مکان و نحوه شکل گیری دنباله دارها ده ها سال همانند معمایی حل نشده باقی مانده بود. در چند سال اخیر، کشفیات ارزشمندی با کمک تلسکوپ فضایی هابل صورت گرفت که می تواند تا حد زیادی معمای چگونگی و مکان شکل گیری دنباله دارها را حل کند. کمربند کویی پرچهار اخترشناس تاکنون 30 جسم کوچک و کم نور را یافته اند که می تواند بهترین مدرک برای وجود کمربند کویی پر باشد. کمربند کویی پر قرصی است مملو از اجرام دنباله دار مانند که در ورای مدار نپتون به دور خورشید می گردند. وجود آن را اخترشناسی به نام کویی پر پیش بینی کرده بود و دانشمندها مدت ها در جستجوی یافتن اجرامی از آن بودند. اعتقاد بر این است که کمربند کویی پر منبع 140 دنباله دار کوتاه دوره است که در مدتی کمتر از 20 سال به دور خورشید می گردند. از وقتی که گروه کاوشگران تلسکوپ فضایی هابل 30 عضو از گویهای یخی کمربند کویی پر را در بخش کوچکی از فضا کشف کردند، محاسبه شده است که حداقل 200 میلیون (و شاید بسیار بیشتر) از این اجرام، در آن ناحیه سرد وجود دارند. این ها هسته دنباله دارها هستند. و زمانی که به سوی خورشید رانده می شوند بر اثر گرمای آن، دمی از غبار و بخار در خلاف جهت خورشید ایجاد می شود. یافتن مدارکی مبنی بر وجود کمربند کویی پر بسیار مهم است. از زمان کشف سیارک ها در حدود 200 سال پیش، این اجرام نخستین جمعیت مستقل در منظومه شمسی را تشکیل می دهند که تاکنون یافته ایم. در اطراف برخی از ستاره های نزدیک به ما، از جمله بتا-سه پایه و نسر واقع، قرص هایی غباری کشف شده است. از آنجایی که کمربند کویی پر ظاهراً شبیه این قرص ها است، می توان نتیجه گرفت که نحوه شکل گیری سیاره ها در ستاره های مختلف هم تقریباً یکسان است. این فرضیه که کمربند از مواد در آن سوی مدار نپتون به دور خورشید می گردد. قدمتی بیش از نیم قرن دارد. در سال 1328/1949 اخترشناسی بریتانیایی به نام اجوورت دریافت که منظومه شمسی نمی تواند در مدار نپتون خاتمه یابد. دو سال بعد، اخترشناسی هلندی به نام جرارد کویی پر این نظریه را چنین تکمیل کرد: " تعداد زیادی جسم بسیار کوچک (که در آن زمان با هیچ تلسکوپی قابل مشاهده نبود.) در مداری فراتر از مدار نپتون به دور خورشید می گردد. محدوده این اجرام ناشناخته را "کمربند کویی پر ( The Kuiper Belt )" نامیدند. کویی پر به دنبال یافتن سرچشمه دنباله دارها نبود، بلکه توزیع مواد را در منظومه شمسی بررسی می کرد. اخترشناس هلندی دیگری به نام یان اوورت، این نظریه را ارائه کرد که کره ای شامل تعداد زیادی دنباله دار منظومه شمسی را احاطه کرده است که سرچشمه اصلی دنباله دارها است. این منطقه را ابر اوورت می نامند. کمربند کویی پر در فاصله 35 تا چند صد واحد نجومی از خورشید قرار گرفته است. در حالی که ابر اوورت بسیار دورتر از آن است و در فاصله ای بین 20000 تا 100000 واحد نجومی قرار دارد. (یک واحد نجومی به فاصله بین زمین و خورشید می گویند که برابر 149598000000 متر است .)
برای مقایسه باید گفت که نپتون تقریبا 30 واحد نجومی و پلوتو تقریبا 39 واحد نجومی از خورشید فاصله دارند. استدلال اوورت جنین بود: دنباله دارهایی که دوره تناوب مدارشان 20 سال یا بیشتر است از تمام جهات به سوی خورشید می آیند، بنابراین منبع شان می باید کره ای پیرامون خورشید باشد، و از آنجایی که مدار این دنباله دارها بسیار کشیده است، می توان نتیجه گرفت که این کره می باید بسیار دور باشد. در سال 1350/1980 یک ستاره شناس اروگوئه ای به نام خولیو فرناندز پیشنهاد مشابهی را برای دنباله دارهای با دوره تناوب کمتر از 20 سال ارائه داد. او دریافت که این دنباله دارها، برخلاف نوعشان در ابر اوورت، در صفحه منظومه شمسی حرکت می کنند. این موضوع نشان می دهد که منبع آن ها نمی تواند ابری کروی باشد، بلکه قرصی سوراخی در مرکزش دارد که تمام منظومه شمسی تا مدار نپتون را در خود جای داده است. به این ترتیب فرناندز متوجه شد که منبع دنباله دارهای کوتاه دوره همان کمربندی است که پیش از این اجوورت و کویی پر با مدارکی متفاوت پی به وجودش برده بودند. هال لویسون از اعضای تیم تلسکوپ فضایی هابل می گوید: "کامپیوتری که در سال 1350/1980 از آن استفاده می کردند بسیار ابتدایی بود به همین علت قرناندز نتوانست مدل قرص کویی پر را به خوبی بازسازی کند. " در سال 1367/1988 اسکات ترمین از دانشگاه تورنتو و همکارانش مارتین دانکان و تامس کویین توانستند مدل کامپیوتری کارآمدی بسازند. این مدل نشان می داد که اغلب دنباله دارهای کوتاه دوره از قرص یا کمربند کویی پر سرچشمه می گیرند. اما هنوز هیچ عضوی از این کمربند مشاهده نشده بود تا اخترشناسان متقاعد شوند چنین چیزی وجود دارد. خانم جین لو از دانشگاه هاروارد با کمک سیاره شناسی به نام دیوید جیویت از دانشگاه هاوایی نخستین کسانی بودند که به جستجو برای یافتن اعضا کمربند کویی پر پرداختند. لو می گوید: "ما کارمان را از سال 1366/1987 آغاز کردیم، هدف اصلی ما این بود که ببینیم آیا فضای آن سوی سیاره ها خالی است یا نه، و چرا؟ من تمام مقاله های کویی پر و دیگران را خواندم، و به نظر می رسید جسمی در آن سوی نپتون نباشد. ما کاوشمان را چندین سال به طور متناوب ادامه دادیم، زیرا نمی توانستیم تمام وقت تلسکوپ را بگیریم. هیچکس بجز ما واقعاً به وجود این اجرام معتقد نبود!." در تابستان سال 1372/1992، لو و جیوت پنج شب آسمان را با تلسکوپ 2/2 متری دانشگاه هاوایی رصد کردند. در شب دوم، هنگامی که تصویر بارکه ای از آسمان را با تصویر شب اول آن مقایسه می کردند، نقطه ای نورانی یافتند که در تصویر شب دوم کمی جا به جا شده بود. در تصاویری که شب های بعدی که از این منطقه ی آسمان گرفتند، این نقطه به اندازه تار مویی تغییر مکان می داد. لو می گوید:" ما بسیار محتاط بودیم، بنابراین سه شب دیگر هم به جستجوی آن پرداختیم." لو و جیویت فاصله این جسم تازه را در حدود 44 واحد نجومی (فراتر از مدار نپتون) محاسبه کردند. قطر آن در حدود 200 کیلومتر و مدارش تقریباً دایره ای بود. این اولین عضو کمربند کویی پر بود که کشف شد و نام آن را 1992QB1 گذاشتند. چند ماه بعد، لویی و جیویت جسم دیگری را تقریباً با همان اندازه در این ناحیه یافتند و 1993FW نامیده شد. از آن پس حدود 20 عضو دیگر از این مجموعه یافتند که اگر یافته های دیگر گروه ها را به آن ها اضافه کنیم تهدادش به 28 می رسد. لو تخمی می زند احتمالا" در حدود 35000 جسم با این اندازه در نواحی بیرونی منظومه شمسی وجود دارد.
|
جمعیت ایران از مرز 70 میلیون نفر گذشت
رییس مرکز آمار ایران گفت: برآوردهای مقدماتی از نتایج ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن نشان میدهد که جمعیت کل کشور 70میلیون و 49هزار و 262نفر است.
به گزارش فارس، محمد مدد در نشست خبری ارائه نتایج مقدماتی ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکنگفت: در این سرشماری17 میلیون و 498هزار و 826 خانوار سرشماری شدهاند و نسبت خانوارهای غایب که در سرشماری شرکت نکرده اند 5 صدم درصد است.
بنا به اظهارات رییس ستاد ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در این سرشماری تهران با 13 میلیون و 328 هزار و 11 نفر پرجمعیتترین استان کشور است که 19 درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است و ایلام با 543 هزار و 729 نفر کم جمعیت ترین استان کشور است که تنها 8 دهم درصد جمعیت کشور در این استان ساکنند.
وی با اشاره به تفاوت 8/1 درصدی جمعیت مردان نسبت به جمعیت زنان کشور گفت: نتایج سرشماری سال 85 نسبت جمعیت مردان را به زنان 9/50 به 1/49 درصد است و جمعیت مردان کشور 8/1 درصد بیشتر از جمعیت زنان است.
وی با اشاره به افزایش جمعیت شهری گفت: جمعیت شهری 4/68 درصد، جمعیت روستایی 5/31 درصد و جمعیت غیر ساکن 1/0 درصد جمعیت کل کشور میباشد.
مدد گفت:تراکم جمعیت 43 نفر در کیلومتر مربع است و 99/95 درصد مردم کشور با ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن همکاری داشته اند که رقم قابل توجه و بی نظیری در استانداردهای جهانی است.
وی تاکید کرد:کارستاد ششمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن پایان نیافته و هنوز مهمترین بخش این سرشماری یعنی استخراج دادههای سرشماری به طور کامل شروع نشده است،آموزش یک هفته ای 42 تحلیلگر آماری آغاز شده و در پایان این دوره آموزشی تحلیلگران آموزش دیده برای آموزش 2 هزار تحلیلگر استانی به استانهای کشور اعزام میشوند.
مدد گفت: استخراج اطلاعات موجود در پرسشنامهها، ویرایش موضوعی، کدگذاری و کنترل رایانهای حداکثر تا پایان اردیبهشت سال آینده انجام میشود و امیدواریم درپایان اطلاعات جامعی از وضعیت تحصیلات،بهداشت، اشتغال، معیشت، نوع مسکن و زیربنای مسکن، وضعیت اقلیمی محل سکونت و میزان دسترسی به آموزش حاصل شود.
وی افزود: برای ارزیابی دقت سرشماری، 50 هزار خانوار به صورت نمونهگیری خوشهای در سراسر کشور به کمک 500 آمارگیر حرفهای بازشماری میشوند.
بحران پیری در ایران |
|
جمعیت سالمندان ایران تا چهل سال دیگر به 26 میلیون نفر می رسد و دولت این کشور از پیر شدن سریع جمعیت ابراز نگرانی کرده است.بر اساس برخی پیش بینی ها جمعیت ایران تا ۴۲ سال دیگر حدود ۱۳۰ میلیون نفر خواهد بود که یک پنجم آن را سالمندان تشکیل می دهند.جمعیت فعلی ایران حدود ۷۰ میلیون نفر است و سازمان بهزیستی تعداد سالمندان ایران را که بالای ۶۰ سال سن دارند حدود ۵ میلیون نفر برآورد کرده است. جمعیت ایران در حال حاضر جمعیت جوانی است. اکثر آنها بعد از انقلاب ۱۹۷۹ متولد شده اند که سیاست تنظیم خانواده کنار گذاشته شده بود و دولت داشتن فرزند بیشتر را تشویق می کرد.نیمی از جمعیت فعلی ایران کمتر از ۲۸ سال دارند اما با توجه به کم شدن زاد و ولد در این کشور، نرخ جوانی جمعیت در حال کاهش است.بر اساس گزارش های رسمی، نرخ جمعیت سالمندی در دهه گذشته ۶/۶ درصد بوده اما این رقم به در سال های اخیر ۷ تا ۸ درصد افزایش یافته است.نرخ رشد سالمندان دو دهه پیش حدود ۲ درصد بوده اما اکنون این رقم به بیشتر از سه برابر افزایش یافته و پیش بینی می شود که چهار دهه دیگر جمعیت سالمندان ایران به حدود ۲۰ درصد از جمعیت کل کشور برسد. مشکلات سالمندان نگرانی اصلی این است که برای رو در رو شدن با این تعداد سالمند چه تدبیری اندیشیده شده است و ایران تا چه اندازه آمادگی دارد که از این سالمندان نگهداری کند.پیری معمولا با رشد سریع بیماری ها همراه است که به معنی افزایش هزینه هاست. در حالی که عمده جمعیت سالمندان شرایط بازنشستگی هستند و توان مالی کافی برای پرداخت هزینه ها ندارند.اکثر سالمندان نیاز به خدمات توانبخشی در زمینه های حرکتی، عضلانی، بینایی، شنوایی و روانی دارند.تحقیقات وزارت بهداشت ایران نشان می دهد که سالمندان از انواع بیمارها نظیر فشارخون، ناراحتی های شنوایی، اختلالات بینایی، تکرر ادرار، یبوست و دیابت رنج می برند. بر اساس گزارش وزارت بهداشت ایران، ۹۵ درصد سالمندان نیازمند سمعک، سمعک ندارند، ۴۲ درصد سالمندان نیازمند دندان مصنوعی، فاقد دندان هستند و ۹ درصد سالمندان هیچگونه درآمدی ندارند.در کنار مشکلاتی که سالمندان با آن مواجهند امکانات بیمارستانی ایران بسیار کم است و تعداد متخصصان این رشته کمتر از پنج نفر است. بر اساس آمارهای سازمان بهزیستی، ۱۳۶ مرکز شبانه روزی در ایران در قالب آسایشگاه و خانه سالمندان، حدود ۱۲ هزار سالمند را تحت پوشش دارند و بقیه سالمندان تنها یا همراه خانواده و فرزندان خود زندگی می کنند.در حال حاضر حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار سالمند تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی و ۷۰۰ هزار نفر نیز تحت پوشش سازمان بازنشستگی کشوری قرار دارند. بخشی از این گروه هم تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند اما آمار دقیق آن مشخص نیست. اگر تعداد سالمندان حدود پنج میلیون نفر باشند وضعیت بیشتر از سه میلیون نفر آنها که تحت پوشش هیچ سازمان حمایتی قرار ندارند، مشخص نیست.مشکل دیگر این است که حقوق بازنشستگی پائین است. میانگین حقوق بازنشستگی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزارتومان است و این حقوق کفاف هزینه های سالمندان را نمی دهد.این حقوق با تورم حدود ۱۴ درصدی به جایی نمی رسد و به گفته بسیاری از بازنشستگان، آنها مجبورند با وجود سن بالا با سختی کار دومی بیابند تا بتوانند آبرومندانه زندگی کنند. بحران مالی صندوق های بازنشستگی در کنار این مشکلات، صندوق های بازنشستگی با بحران مالی مواجه هستند و هر ساله در ماه های پایانی سال برای پرداخت حقوق بازنشستگان مشکل کسری بودجه دارند و در تنگنای شدید مالی، سال را به پایان می رسانند.بحران مالی صندوق های بازنشستگی از سال ها پیش شروع شده است. بخشی عمده ای از کسری بودجه صندوق های بازنشستگی به عدم پرداخت سهم دولت به عنوان کارفرما بر می گردد. بخشی نیز از افزایش حقوق سالانه و محدودیت استخدام در سال های اخیر ناشی شده است.بدهی دولت به سازمان بازنشستگی از سال ۵۴ تا پایان سال ۸۱ حدود ۲۱ هزار میلیارد تومان بوده که دولت تنها بخش ناچیزی از آن را پرداخت کرده است.پرداخت نقدی این حجم عظیم برای دولت امکان پذیر نیست از همین رو در سال های گذشته دولت سعی کرده به جای پرداخت نقدی، بخشی از سهام شرکت های دولتی را به سازمان بازنشستگی واگذار کند. آنچه وضعیت سازمان بازنشستگی را بغرنج کرده این است که تقریبا تمام ۷۵۰ میلیارد تومانی که هر سال از مشترکین شاغل خود می گیرد بابت حقوق بازنشستگی همان سال می پردازد. به گفته کارشناسان اگر این روند ادامه یابد، شاغلان فعلی عضو سازمان بازنشستگی بعد از بازنشسته شدن ذخیره ای در صندوق نخواهند داشت.پرداخت های سالیانه سازمان بازنشستگی به عنوان حقوق ومزایا ۱۱۰۰ میلیارد تومان است که ۵۸۰ میلیارد تومان آن سود حاصل از فعالیت های اقتصادی سازمان بازنشستگی و بقیه از طریق پرداخت های شاغلان عضو سازمان بازنشستگی تامین می شود.صندوق بازنشستگی دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر عضو شاغل و بازنشسته دارد و نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر بازنشسته از این صندوق حقوق و مستمری بازنشستگی می گیرند. افزایش بازنشستگان مشکل اصلی صندوق بازنشستگی افزایش تعداد بازنشستگان از یک سو و ممنوعیت ورود مستخدمان جدید است که این صندوق رابه سمت پیری و فرسودگی هدایت می کند. برآوردهای رسمی نشان می دهد که نسبت شاغلان به بازنشستگان به حدود دو واحد رسیده یعنی در مقابل هر دو نفر شاغل یک نفر بازنشسته می شود. کارشناسان نسبت سه به یک را زنگ خطر و نسبت کمتر از آن را بحرانی تلقی می کنند و می گویند در تمام دنیا این عدد معمولا بعد از ۵۰ سال آنهم در حد یک واحد تغییر می کند اما در ایران این نسبت در طول هشت سال از ۵/۴ نیم به حدود دو واحد رسیده است.در سال های گذشته تلاش زیادی شده تا جلوی بحران صندوق های بازنشستگی گرفته شود اما این برنامه ها نتوانسته کمکی چندانی به حل بحران صندوق های بازنشستگی بکند.برآوردهای رسمی نشان می دهد که در ایران به طور متوسط افراد در سن ۵۱ سالگی باز نشسته می شوند در حالی که سن متوسط بازنشستگی در سال ۱۳۵۷ حدود ۵۷ سال بوده است.بر همین اساس بحث افزایش سن بازنشستگی مطرح شده است و مقامات دولتی در صدد هستند تا کارکنان رسمی به جای ۳۰ سال بعد از ۳۵ سال فعالیت بازنشسته شوند.به عقیده کارشناسان، تغییر سن بازنشستگی، راهی برای حل بحران صندوق های بازنشستگی نیست و فقط می تواند مشکلات آنها را به تعویق بیندازد. |
زلزله لرزش ناگهانی پوسته جامد زمین است که هر از چند گاهی در نواحی که بر روی بند زلزله خیز قرار دارند رخ میدهد. این پدیده طبیعی دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی است، که آگاهی از پدیدههای همراه زلزله ، شناخت گسلها و انواع آن در تعیین الگوی لرزه زمین ساخت و رژیم لرزه خیزی مناطق مختلف دارای اهمیت است. |
لرزش ناگهانی پوستههای جامد زمین ، زلزله یا زمین لرزه نامیده میشود. دلیل اصلی وقوع زلزله را میتوان افزایش فشار بیش از حد داخل سنگها و طبقات درونی زمین بیان نمود. این فشار به حدی است که در سنگ گسستگی بوجود میآید و دو قطعه سنگ در امتداد سطح شکستگی نسبت به یکدیگر حرکت میکنند. به سطح شکستگی که توأم با جابجایی است، گسل گفته میشود. وقتی که سنگ شکسته میشود، مقدار انرژی که در زمان طولانی در برابر شکستگی حالتهای مختلفی را برای آزادسازی انرژی نهفته شده بوجود میآورد.
بطوری که در ابتدا فشار و نیروهای درونی ممکن است باعث ایجاد یکسری لرزههای خفیف و کوچک در سنگها شود که پیش لرزه نامیده میشود. بعد از اینکه فشار درونی بر مقاومت سنگها غلبه کرد انرژی نهفته آزاد میگردد و زمین لرزه اصلی رخ میدهد، البته نباید از اثر لرزشهای کوچکی که بعد از زمین لرزه اصلی نیز اتفاق میافتد و به نام پس لرزه معروف هستند، چشم پوشی کرد. لرزه ، پیش لرزه ، لرزه اصلی و پس لرزه مجموعا یک زمین لرزه را نشان میدهند.
باید توجه داشت که تمام زلزلهها با پیش لرزهها همراه نیست و همچنین پیش لرزه را نمیتوان مقدمه وقوع یک زلزله بزرگ دانست، زیرا در بسیاری از موارد یک زلزله مخرب خود یک پیش لرزه فوق العاده مخربی بوده است که در تعقیب آن اتفاق افتاده است. همچنین در بسیاری از زمین لرزهها زلزله اصلی بدون هیچ لرزه قبلی و یکباره اتفاق میافتند، زلزلههایی هم در اثر عوامل دیگر مثل ریزشها (مثلا ریزش سقف بخارهای آهکی و زمین لغزشها) و یا در بعضی موارد فعالیتهای آتشفشانی نیز بوجود میآید که مقدار و شدت آنها کمتر است.
به درستی مشخص نیست که چرا زلزله بوجود میآید، اما همانطور که قبلا اشاره شد تجمع انرژی در درون زمین از یک طرف و افزایش نیروی زیاد در درون زمین و عدم تحکمل طبقات زمین برای نگهداری این انرژی از طرف دیگر موجب شکسته شدن زمین در بعضی نقاط آن شده و انرژی از محل آن آزاد می شود. این شکستگی که اکثرا با جابجایی زمین اتفاق میافتد باعث خطرات و ایجاد لرزش زمین میشود که به آن زلزله گفته میشود.
اما این انرژی از کجا می آید؟ برخی معتقدند که زمین از ورقههایی تشکیل شده است که این ورقهها با صفحاتی که در کنار هم قرار دارند به یکدیگر فشار وارد کرده و باعث میشوند که ورقههایی که دارای وزن کمتری هستند به داخل زمین فرو روند (این پدیده در اصطلاح علمی فرو رانش صفحات گفته میشود). همچنین ممکن است که ورقهها در کنار یکدیگر به هم فشرده شوند. در اثر فرو رانش و پایین رفتن صفحه به درون زمین و به دلیل افزایش فشار و دمای طبقات درونی ، ورقه شروع به گرم شدن و ذوب شدن میکند و مواد مذاب حاصله سبک شده و مجددا به سمت بالا حرکت کرده و فشاری را به طبقات مجاور وارد میکند.
ترکیب این نیروها در درون زمین باعث ایجاد یک حالت عدم تعادل انرژی میشود، این وضعیت تا زمانی که طبقات فوقانی و سطحی زمین تحمل مقاومت در برابر آن را داشته باشند حفظ میگردد. اما زمانی که سنگها دیگر تحمل این فشارها را نداشته باشند، انرژی به یکباره آزاد میگردد و زلزله بوجود میآید. البته این بدان مفهوم نیست که تمامی زلزلهها بدین طریق ایجاد میشوند، بلکه میتوان گفت بخش اصلی زمین لرزهها ، با این فرضیه قابل توجیه است.
رابطه گسل - زلزله دو طرفه میباشد. یعنی وجود گسلهای فراوان در یک منطقه سبب بروز زلزله میگردد. این زلزله به نوبه خود سبب ایجاد گسل جدیدی گردیده و نتیجتا تعداد شکستگیها زیادتر شده و به این ترتیب قابلیت لزره خیزی منطقه افزایش مییابد.
ممکن است یک زلزله به همراه خود پیش لرزه و پس لرزههایی داشته باشد، که این دو قبل و بعد از زلزله اصلی ممکن است وقوع یابند، به عبارتی دیگر این موضوع به نحوه آزاد شدن انرژی زلزله بستگی دارد. بطوری که انرژی زلزله بصورتهای زیر آزاد میگردند:
گاهی اوقات از بروز زلزله اصلی ، یکسری زلزلههایی با بزرگی کمتر از زلزله اصلی به وقوع میپیوندند که معمولا فراوانی آنها با نزدیک شدن به زمان وقوع لرزش اصلی ، افزایش مییابد.
همان زلزله اصلی بوده که بواسطه آن اکثر انرژی ذخیره شده در سنگها یکباره آزاد میگردد و چنانچه دادههای مربوط به یک زلزله بزرگ غیر دستگاهی باشد مهلرزه نامیده میشود.
زلزلههای خفیفتری که غالبا پس از لرزش اصلی ، از حوالی کانون زلزله اصلی منشأ میگیرند، را پس لرزه میگویند. پس لرزهها میتوانند حتی تا سالها پس از وقوع زلزلههای اصلی نیز به طول انجامد.
مجموعهای از تعداد زیادی زلزله که در یک منطقه محدود در مقطع زمانی در حد هفته تا چند ماه به وقوع میپیوندد. دسته لرزهها غالبا در نواحی آتشفشانی دیده میشوند.
زلزلههای ضعیفی هستند که بزرگی آنها 3 ریشتر و یا کمتر از 3 بوده و غالبا افزایش ناگهانی و نامنظم آنها نشانه قریب الوقوع بودن مهلرزه یا زلزله اصلی میباشند
ایستگاه فضایی بین المللی - ISS |
ایستگاه فضایی بین المللی یک ماهواره مسکونی بسیار عظیم در فضا است که با همکاری بیش از پانزده کشور از سراسر جهان در حال تکمیل می باشد.نخستین قطعات این ایستگاه در سال ۱۹۹۸ میلادی به فضا پرتاب شد و نزدیک به دو سال بعد، دو فضا نورد روسی و همچنین یک کیهان نورد آمریکایی به عنوان خدمه اولیه ایستگاه شروع به کار نمودند.ایستگاه فضایی در مداری به ارتفاع ۴۰۰ کیلومتری از سطح زمین در گردش است،همچنین گستره مداری آن از عرض جغرافیایی ۵۲ درجه شمالی تا ۵۲ درجه جنوبی افزایش می یابد. این ایستگاه از ۸ بخش اصلی استوانه ای تشکیل می شود که از آن ها تحت عنوان اتاقک (قسمتی از سفینه فضایی) نیز یاد می شود.هر اتاقک به صورت جداگانه از زمین به ایستگاه فضایی انتقال می یابد.قطعات پس از انتقال توسط فضانوردان و کیهان نوردان برای تکمیل به یکدیگر متصل می شوند. ۸ صفحه خورشیدی با تولید بیش از ۱۰۰ کیلو وات برق وظیفه تامین نیروی الکتریکی را ایستگاه را بر عهده دارند.این صفحات بر روی بر روی سوله ای تمام فلزی با طولی در حدود ۱۰۹ متر نصب شده اند.
ایالات متحده و روسیه مشترکاً و به طور عمده وظیفه تامین قطعات و تجهیزات ایستگاه فضایی را بر عهده دارند .کانادا نیز در این راستا بازوی روبوتی برای ایستگاه طراحی کرد که در سال ۲۰۰۱ بر روی آن نصب شد.آژانس فضایی اروپا به همراه دیگر کشور ها مانند ژاپن برای تکمیل ایستگاه همکاری می کنند.به تازگی برزیل نیز توافق نامه ای را با ایالات متحده در جهت تامین تجهیزات برای ایستگاه فضایی امضا کرده،مشروط بر آن که فضانوردان برزیلی هم بتوانند با کسب اجازه از آمریکا و همچنین با استفاده تجهیزات فضایی این کشور فضانوردان برزیلی را به ایستگاه ارسال نماید. چنین بر آورد می شود تا تکمیل نهایی ایستگاه فضایی بین المللی به بیش از ۸۰ پرواز توسط شاتل های فضایی آمریکا به همراه راکت های روسیه نیاز باشد.در این بین آژانس فضایی اروپا به همراه کشور ژاپن قصد دارند تا با استفاده از راکت های Ariane ۵ and Japan’s و H-۲A booster rockets پرواز هایی که با هدف حمل تجهیزات به ایستگاه فضایی صورت می گیرد را سرعت بخشند.پیش از این تصور می شد که ایستگاه در سال ۲۰۰۶ میلادی تکمیل شود،اما به علت مخارج بسیار بالا که به طور غیر قابل پیش بینی افزایش می یابد،تکمیل ایستگاه به سال های آینده موکول می شود.
اهداف و ماموریت هاخدمه حاضر در ایستگاه با همکاری دانشمندان روی زمین با استفاده از سیستم های رادیویی، دست به آزمایش های فضایی خواهند زد.برخی از این آزمایشات به بررسی تاثیر شرایط متفاوت فضا نسبت به زمین،از جمله بی وزنی بر روی انسان است.علاوه بر ان آزمایشاتی در زمینه های گوناگون شیمی مانند بررسی کریستال های پروتیین صورت خواهد گرفت.کریستال هایی که در فضا رشد می کنند نسبت به نمونه های زمینی از نقص کم تری برخوردارند،در نتیجه این فرایند آنالیز آنها نیز با سهولت بیشتری صورت می پذیرد.با بهره گیری از این داده ها در تحقیقات پزشکی، می توان دریافت که کدام نوع از کریستال ها برای تولید انبوه در زمین مناسب تر هستند.
تاریخچهایستگاه فضایی بین المللی نهمین ایستگاه قابل سکونت در مدار است.نخستین ایستگاه فضایی توسط اتحاد جماهیر شوروی با عنوان سالیوت و پس از آن ایستگاه فضایی اسکای لب توسط ایالت متحده در دهه ۱۹۷۰ میلادی به فضا پرتاب شدند.
یکی از مهم ترین دلایلی تاخیر در ساخت ایستگاه فضایی، عدم پرداخت هزینه ساخت و ساز ، توسط دولت روسیه بود.در نهایت در نوامبر سال ۱۹۹۸ میلادی روسیه با استفاده از راکت پروتن،نخستین بخش(اتاقک) از ایستگاه را به مدار زمین انتقال داد.این بخش Zarya نام داشت که در زبان روسی به معنای طلوع خورشید است.قطعه بعدی Unityنام داشت که ساخت ایالات متحده بود و در دسامبر همان سال با شاتل فضایی Endeavour به فضا پرتاب شد و به بخش نخست متصل گردید. Unity شامل ۸ دریچه می شد که یکی از آنها به Zarya و بقیه دریچه های آن برای اتصال به سایر اتاقک ها تعبیه شده بود.
|
کره ماه تنها قمر زمین |
کره ماه تنها قمر زمین است. میانگین فاصله ماه تا زمین ۳۸۴.۴۰۳ کیلومتر و قطر ماه ۳.۴۷۶ است. در سال ۱۹۶۹ نخستین افراد به نامهای نیل آرمسترانگ و باز آلدرین بر ماه فرود آمدند. بر خلاف زمین، ماه نه آب دارد و نه جو ونه حیات و نه میدان مغناطیسی. نمیتوان گفت که ماه کاملاً غیر فعال است ؛ زیرا «ماه لرزه» را باید نشانهای از وجود نوعی حرکت در درون آن دانست. قطعاً ماه در دوران گذشته، آتشفشانهایی داشته است ؛ اما غالب حفرههایی را که در آن می بینیم، نتیجه اصابت سنگهای آسمانی در اولین روزهای شکلگیری آن است. بعضی از این حفرهها عظیم اند ؛ مثلاً عمق حفره نیوتون ۸۰۰۰ متر است. هنگامی که سفینه فضایی شوروی به نام لونا ۳، از پشت ماه عکس گرفت، دانشمندان دیدند که روی پنهان ماه درست مانند روی آشکار آن نیست. در آنجا، تعداد حفرهها بسیار بیشتر بود ؛ اما به طور کلی، از حفرههای روی آشنای ماه کوچکتر بودند. اکثر دانشمندان معتقدند که سیارهای به اندازه مریخ با زمین برخورد کرده، صخرهای عظیم را از آن جدا کرده، با آن صخره به هم آمیخته و ماه را به وجود آورده است. فضانوردان سنگهایی با انواع مختلف در ماه یافته اند. از آنجا که ماه نزدیکترین جرم آسمانی به ماست، و از آنجا که تا به حال چندین بار فضانوردان امریکایی بر سطح آن فرود آمدهاند و در نواحی کوچکی از آن به کاوش پرداختهاند، اطلاعات زیادی درباره آن داریم. برنامههای امریکایی آپولو که در دههی ۱۹۶۰ بسیار موفق آمیز بودند، دیگر تکرار نشدند ؛ زیرا پر خطر و پر هزینه بودند. وقتی در قسمت فرماندهی آپولو ۱۳ انفجاری رخ داد و سفینه فقط توانست سریع به زمین باز گردد، هیچ کس در مخاطره آمیز بدن آن برنامهها شک نکرد. اکتشافات فضایی، تا کنون با منزلت سیاسی و نیاز نظامی همراه بوده استه فضاپیماهای شاتلی که امریکا وشوروی ساختهاند، عمدتاً به منظور در مدار قرار دادن ماهوارههای جاسوسی و بهره گیری از آنها بوده است ؛ به هیچ وجه نباید تجربیات علمی را که به وسیله آنها به انجام رسیده است، وظیفه اصلی شان به حساب آورد. ممکن است این وضع در حال تغییر باشد ؛ زیرا ابرقدرتها به خوبی میدانند که در گیر شدن در هر گونه جنگ فضایی یا جنگ ستارگان، به همان اندازه غیر معقول است که به راه انداختن جنگی هستهای روی زمین ؛ یعنی جنگی که برنده ندارد و هر دو طرف درگیر، بازنده خواهند بود. نگاه اجمالیماه این نزدیکترین همسایه فضایی ما ، تنها جسم آسمانی است که انسان اولین بار به آن قدم گذاشت. سپس انسان توانست به مریخ و قمرهای سیاره غولپیکر مشتری نیز سفر کند. برای نخستین بار سفینه فضایی روسیه در سال ۱۹۵۹ میلادی (۱۳۳۸ شمسی) به طرف ماه پرواز کرد و عکسهای خیالانگیزی از طرف آن به زمین مخابره کرد. تاکنون تعداد زیادی سفینه فضایی بدون سرنشین از کنار ماه گذشته یا در مدارهایی دور آن گردیدهاند. سفر به ماهسفینه فضایی روسیه در سال ۱۹۵۹ وقتی به سوی ماه پرتاب شد، عکسهای زیادی از ماه به زمین ارسال کرد. هنگامی که نقشه ماه به وسیله این عکسها تهیه شد، دانشمندان مکانهای مناسب را برای فرود آمدن انسان انتخاب کردند. با سفینههای آمریکایی ، هشت نفر به ماه سفر کردهاند. این مسافرتها ، دانش ما را از ماه بسیار افزایش داده است. فضانوردان دستگاههایی را در ماه کار گذاشتند که تا اواخر ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ شمسی) اطلاعاتی در مورد پدیدههای مختلف آن به زمین میفرستادند. اثر پای فضانوردان ، میلیونها سال در ماه باقی خواهد ماند و مسافرت انسان را به ماه نشان خواهد داد. در طرف دیگر ماه ، دریاهای بزرگ وجود ندارد. آنجا ناحیهای بلند و پر از سنگ و صخره است که در اثر برخورد شهاب سنگها متلاشی شدهاند. این بخش ماه ، از زمین قابل مشاهده نیست و فقط سفینههای در حال گردش به دور ماه میتوانند آن را مطالعه کنند. ماموریت فضانوردانموفقیت اصلی برنامه مسافرتهای فضایی سرنشیندار ، آوردن حدود نیم تن غبار ، خاک ، سنگ و صخره از ماه به زمین بود. مطالعه این مواد سالها ادامه خواهد یافت. این صخرهها تاریخ گذشته و مبدا و مواد سازنده ماه را بازگو میکنند. در هر ماموریت فرود به سطح ماه ، سه فضانورد لازم است. هنگامی که سفینه به مجاورت ماه میرسد، دو قسمت میشود. دو فضانورد ، یک مدول مهنورد را به سطح ماه هدایت میکنند و فضانورد سوم ، از مدول فرماندهی در حال گردش به دور ماه ، مراقبت میکند. تجهیزات لازم برای کاوشمدول مهنورد همه چیزهای لازم برای مطالعه را به همراه دارد. اکسیژن ، غذا ، تجهیزات دیگر و حتی یک خودرو ماهپیما برای گردش در سطح ماه. بعد از پایان کاوشها ، مدول مهنورد ، ماه را ترک میکند و به مدول فرماندهی میپیوندد. سپس همه فضانوردان ، با مدول فرماندهی به زمین باز میگردند و مهنورد به سطح ماه سقوط میکند. پژوهشگران روسی برای کاوش ماه به فرستادن دستگاهها و سفینههای خودکار اهمیت میدهند. سفینه مهنورد لوناخود که به صورت ماشین چرخدار ساخته شده بود، چندین هفته در ماه به گردش پرداخت. جو ماهتا به حال هیچگونه جوی در ماه تشخیص داده نشده است. در واقع جرم ماه آنقدر کم است که نمیتواند حرارات داخلی زیادی را تحمل کند. گرچه نمونههای کمیابی از گازهای خروجی (شبیه بخارات آتشفشانی) مشاهده شدهاند. از گدازههایی که از حاریا جریان پیدا میکنند، هیچ جوی تولید نمیشود و در طی همین زمان به علت گرانش سطحی کم و دمای زیاد ماه ، فرار میکنند. هر رد پایی از گازهایی که ممکن است از سطح بیرون بیایند بسیار موثر هستند. حتی گازهای حاصل از سوخت پایگاههای آپولو برای مدت زیاد دوام نیاورد. |
جهان یا عالم
مهمترین اجرام سماوی عبارتند از :
ستاره : (Star) به گروهی از اجرام سماوی گفته میشود که دارای نورند مانند خورشید
سیاره : (Planet) سیاره منبع نور نیست و به دور ستارهایی در گردش است سیاره با انعکاس نور ستاره روشن دیده میشود مانند زمین
قمر : (Satellite) قمر مانند سیاره منبع نور نیست و به دور سیاره میگردد مانند ماه
دنبالهدار Comet: دنبالهدار جرم سماوی یخی است که به وسیله گاز و غبار احاطه شده است و بر روی مدار بیضی کشیدهایی حول خورشید میگردد بخش جامد دنبالهدارـ سر دنبالهدار را تشکیل میدهد که قطر آن 16 هزار تا 160 هزار کیلومتر است در اثر رانده شدن گاز و غبار سردنبالهدار توسط فشار تابشی خورشید و باد خورشیدی، دنباله به وجود میآید که همواره به سوی خارج از خورشید امتداد مییابد. طول دنباله معمولاً 8 تا 40 میلیون کیلومتر است دنبالهدار هالی یکی از دنبالهدارهای معروف است که هر 76 سال رویت میگردد.
حرکت سیارات :
ویژگیهای کلی حرکت سیارات بشرح زیر میباشد.
-سیارات در یک جهت حول خورشید در حرکتند این حرکت، حرکت مداری (انتقالی) سیارات نامیده میشود.
- سیارات علاوه بر حرکت مداری دارای حرکت چرخشی (وضعی) نیز هستند جهت حرکت چرخشی همه سیارات به جزء زهره و اورانوس، در همان جهت حرکت مداری است.
- مدار سیارات (سیر حرکت مداری) شکل بیضی است.
- مدار سیارات تقریباً همه صفحهاند.
1-دوره مداری سیارات: فاصله زمانی بین دو عبور متوالی سیاره از یک وضعیت در فضا دوره مداری سیاره نامیده میشود.
1-1 دوره مداری نجومی : مدت زمانی است که سیاره یک دوران کامل حول خورشید را نسبت به یک شماره انجام میدهد.
2-1 دوره مداری هلالی: فاصله زمانی عبور یک سیاره از دو وضعیت مشابه متوالی نسبت به زمین دوره مداری هلالی نامیده میشود.
بین دروه مداری نجومی و هلالی سیارات رابطه وجود دارد که برای سیارات تحتانی و فوقانی بصورت زیر است.
قوانین کپلر :
قانون اول: مدار سیارات بیضی است و خورشید در یکی از کانونهای آن قراردارد . بنابراین فاصله سیارات از خورشید دایماً تغیر میکند هنگامی که سیاره نزدیکترین و دورترین فاصله را از خورشید دارا میشود به ترتیب میگویند در حضیض و اوج قراردارد .
قانون دوم : شعاع حامل سیاره، در زمانهای مساوی، سطوح مساوی را طی مینماید طبق این قانون مساحت مثلثهای ESE؛DSD؛BSB ( شکل ........... ) که در زمانهای مساوی جاروب شدهاند، با هم برابرند چون ارتفاع مثلثها با هم برابر نیست نتیجه میشود که سرعت حرکت مداری سیارات ثابت نبوده، و در نقطه حضیض بزرگتر و در نقطه اوج کمتر میشود. سرعت زمین در حضیض و اوج به ترتیب 28/30کیلومتر بر ثانیه و 29/29 کیلومتر بر ثانیه میباشد.
قانون سوم : مجذور دوره مداری سیاره متناسب با مکعب فاصله سیاره از خورشید است اگر دوره مداری سیاره را p و فاصله آنرا a بنامیم طبق قانون سوم کپلر خواهیم داشتP2=KA3
k ضریب تناسب است . مقدار تقریبی آن، وقتی p بر حسب سال و a بر حسب واحد ستاره شناختی ( برابر با فاصله متوسط زمینی از خورشید و 1013×496 سانتیمتر است) باشد در حدود یک است.
کهکشان Galqxy: کهکشان از اجتماع تعداد زیادی ستاره که به وسیله نیروی گرانش مقیدند به وجود میآید. مانند کهکشان راه شیریکهکشان راه شیری شامل حدود 400 میلیارد ستاره است که از میان آنها تنها حدود 6800 ستاره با چشم غیرمسلح قابل رویت است و دارای قطری حدود 81550 سال نوری و ضخامت حدود 6500 سال نوری و جرمی حدود 145 میلیارد برابر جرم خورشید است. منظومه شمسی به فاصله حدود 27700 سال نوری از مرکز کهکشان راه شیری فاصله دارد. منظومه شمسی در داخل کهکشان با سرعتی حدود 250 کیلومتر بر ثانیه حول مرکز آن میچرخد و در هر 250 میلیون سال یک دور کامل انجام میدهد این مدت را سال کهکشانی مینامند. (شکل 2)
منظومه سیارهای (Planetary system) : هر سیاره همراه با سیارات و دنبالهدارهای حول آن اقمار دور سیارات و اجرام سماوی کوچکتر دیگر، مجموعهایی را بنام منظومه سیارهایی، تشکیل میدهند که با نام ستاره مرکزی مشخص میشود. مانند منظومه خورشیدی
کر ه سماوی : کرهایی است که اجرام سماوی روی آن به نظر میآیند مرکز آن چشم ناظر و قطبین آن محل تلاقی محور چرخش زمین با کره سماوی است.
دایره البروج : مدار حرکت ظاهری سالانه خورشید بر روی کره سماوی نوار باریکی است که آن را دایره البروج گویند.
منطقة البروج : اگر مدار سیارات مرئی با چشم و ماه را نیز در نظر بگیریم مشاهده میشود که این مدارها در نوار پهنی از کره سماوی به عرض حدود 17 درجه قرار میگیرند که آن را منظقةالبروج می نامند. صورت فلکی در روی کره سماوی مجموعههای تصوری بنام صورت فلکی متداول شدهاند
علت پیدایش صورتهای فلکی : قدما برای سهولت در جهتیابی، اجرام سماوی نزدیک به هم در روی کره سماوی را بطور نظری به یکدیگر متصل کرده و شکل خاصی به آن میدادند و آن را صورت فلکی مینامیدهاند.
کره سماوی جمعاً شامل 88 صورت فلکی است مانند دباکبرـ دباصغرـ عقرب و ..........
برای سهولت در تشخیص اجرام سماوی یک صورت فلکی از یکدیگر هر یک از آنها را با یکی از حروف الفبا یونانی علامت گذاری میکنند بدین ترتیب که درخشانترین آنها را با حرف à (آلفا) و اجرامی که درجه روشنایی آنها کمتر است با حرف ß(بتا)ـ Ý (گاما) و غیره مشخص میسازند.
برای نمونه پور نورترین ستاره صورت فلکی دباصغر را (ursaminor) à مینامند که همان ستاره جدی یا ستاره قطبی است و در نزدیک قطب شمال سماوی قرار دارد.
اورانوس | |
Uranus | |
اورانوس هفتمین سیاره منظومه شمسی.بعد از زحل وقبل از نپتون قرار دارد. فقط نپتون فاصله بیشتری با خورشید دارد. اورانوس دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را مشاهده نمود. میانگین فاصله این سیاره از خورشید 2.872.460.000 کیلومتر می باشد. این فاصله را با سرعت نور در مدت زمان 2 ساعت و 40 دقیقه می توان طی کرد. ( شعاع منظومه شمسی حدود 5 ساعت و سی دقیقه نوری می باشد). اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.118 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمین است. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متان می باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل رویت، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. دانشمندان در خصوص وجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند. اورانوس در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. هر دور کامل این سیاره در مدار، 30.685 روز زمینی معادل تقریبا 84 سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس علاوه بر گردش انتقالی، گردش وضعی نیز دارد. قسمت داخلی سیاره (هسته و اقیانوس) در مدت 17 ساعت و 14 دقیقه یک دور کامل حول محور طولی گردش می کنند. البته قسمت اتمسفر سیاره بسیار سریعتر می چرخد. سریعترین بادهای سطح اورانوس که در دو سوم از ناحیه استوا تا قطب جنوب اندازه گیری شده اند با سرعت 720 کیلومتر در ساعت می وزند. بنابراین اتمسفر این منطقه در هر 14 ساعت یکبار گردش وضعی کامل دارد.
منبع:Gierasch, Peter J., and Philip D. Nicholson. "Uranus." World Book Online Reference Center. 2004. World Book, Inc. |