اگر چه باروری و مرگ و میر میزان رشد جمعیت (رشد طبیعی) را تعیین میکنند، اما اندازه جمعیت به جابهجایی جمعیت نیز (فرآیندی که از طریق آن مردم، مناطق جغرافیایی مشخص را ترک کرده یا به آن وارد میشوند) وابسته است.
مهاجرت به عنوان یک واقعه تاثیرگذار بر رشد و تغییر جمعیت، تنها به خاطر ابعاد فضایی و زمانی که بر آن تاثیر میگذارند، مورد توجه قرار نمیگیرد. مهاجرت همچنین انعکاس تغییراتی است که در تار و پود جامعهای که مردم بدان تعلق دارند، اتفاق میافتد (تغییرات در فرهنگ، شرایط اقتصادی و اجتماعی و ساختهای سیاسی). از این رو، مهاجرت باید نه تنها به عنوان یک پدیده (واقعه یا موقعیتی که در خور یک مطالعه علمی است)، بلکه به عنوان یک فرا پدیده (واقعهای که اتفاق آن به علت بستر و موقعیتی است که مردم در آن زندگی میکنند) توصیف شود.
مهاجرت پدیده خاصی است که به اشکال مختلفی، جنس و گروههای سنی، پیروان مذاهب، اقلیتهای قومی و دارندگان تخصص، ثروت و مهارت را تحت تاثیر قرار میدهد و در مواردی نیز به شکل عام و همگانی ظاهر میشود و به همین دلیل آثار و پیامدهای متعدد و گوناگونی را برجای میگذارد.
تعاریف و مفاهیم
تاکنون تعاریف مختلفی از مهاجرت ارائه شده است و هرکدام از اندیشمندان از دیدگاه خاصی به موضوع نگریستهاند. البته با وجود تفاوت، وجه اشتراک زیادی بین این تعاریف وجود دارد که این اشتراکها نقطه شروع تحقیقات جمعیتی تلقی میشوند. از جمله تعاریف جامع مهاجرت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد. این تحرک باید به تغییر محل اقامت معمولی فرد از مبدا یا محل اقامت قبل از مهاجرت وی، به مقصد یا محل اقامت جدید بینجامد.
به نظر برخی مهاجرت نوعی انتخاب است که از طرف مهاجر انجام میگیرد. رولان پرسا جمعیتشناس فرانسوی مهاجرت را حرکات افراد یا گروهها میداند که تغییر طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد. به نظر وی در تحلیل حرکات جمعیتی سه نکته باید مد نظر قرار گیرد.
الف- دایمی یا طولانی بودن مدت اقامت در محل جدید.
ب- وجود فاصله مکانی بین دو محل.
ج- وجود فاصله زمانی و زمان انجام مهاجرت.
در تعریف دیگری، مهاجرت به هرگونه تغییر همیشگی محل اقامت گفته میشود و شامل رهاکردن فعالیتهای سازمانیافته در یک محل و انتقال دایره فعالیتها به محل دیگر است. بنابراین مهمترین جنبه مهاجرت جابهجایی است اما هر جابهجایی مهاجرت تلقی نمیشود. به برخی جابهجاییها که محل سکونت برای همیشه تغییر نکرده است مهاجرت گفته نمیشود. همچنین امکان دارد محل سکونت فرد تغییر کند اما نیازی به تغییر دایره فعالیت نباشد (به دلیل نزدیکی محل)، در اینصورت فرد نقل مکان کرده است نه مهاجرت. همه مهاجران نقل مکان میکنند اما همه نقل مکان کنندگان مهاجر نیستند.
مهاجرتهای بینالمللی و داخلی
این تقسیمبندی با ملاک قرار دادن مرز بین کشورها و سرزمینها انجام میگیرد. اگر فردی از کشوری به کشور دیگر مهاجرت کند، این نوع مهاجرت، مهاجرت بینالمللی به شمار میآید، برون کوچ از نظر مبدا و درون کوچ از نظر مقصد. تمایز بین مهاجرت درونکشوری و میانکشوری از آن رو اهمیت دارد که مهاجرتهای میانکشوری بسیار مشکلتر انجام میشود و در نتیجه، به انگیزههای بسیار قویتر نیاز دارد. افزون بر این، تاثیرهای فرهنگی مهاجرت میان - کشوری، به طور معمول بیشتر از درونکشوری است و با احتمال قویتر، شامل تغییر زبان، آداب و رسوم، سیاستها و به طور کلی، تغییر شیوه زندگی و جهانبینی میشود. سازمان ملل متحد مهاجرهای بینالمللی را چنین تعریف میکند: مهاجر بینالمللی به افرادی اطلاق میشود که طی یک سال وارد یک کشور میشوند و مدت اقامتشان در آن کشور بیش از یک سال است. مهاجران بینالمللی را میتوان به مهاجران قانونی، مهاجران غیرقانونی، پناهندگان و پناهجویان تقسیمبندی کرد. مهاجرت بینالمللی بعضی اوقات آزاد است اما به طور معمول فرد یا باید شرایط سخت ورود به کشور را دارا باشد یا تقاضای پناهندگی کند یا بهطور غیرقانونی وارد شود. در مقابل ممکن است فردی محل اقامت معمولی خود را در داخل یک کشور یا سرزمین معینی تغییر دهد و در محل جدیدی مستقر شود که در چارچوب مقررات و تقسیمات سرزمینی آن کشور، مهاجرت تلقی شود. این نوع مرزها را مرز تقسیمبندیهای داخلی یک سرزمین یا کشور میگویند و جابهجایی انجام گرفته مهاجرت داخلی نامیده میشود. مهاجرت داخلی به طور معمول آزاد است، بدین معنا که مردم حق انتخاب دارند. به طور کلی میتوان گفت که مهاجرت داخلی بیشتر تحت تاثیر ویژگیهای فردی مردم قرار دارد درحالیکه مهاجرت بینالمللی بیشتر از فضای اجتماعی، سیاسی و موقعیتهای فراهم آمده تاثیر میپذیرد. بنابراین اهداف مهاجران داخلی نیز متفاوت از مهاجران بینالمللی خواهد بود.
مهاجرتهای داخلی خود به انواع مختلفی از قبیل مهاجرتهای شهر به شهر، روستا به شهر، روستا به روستا، شهر به روستا، بیناستانی، داخل استانی و... قابل تقسیم هستند که هر کدام از منظر خاصی به موضوع مهاجرت میپردازند.
دیدگاهها
به دلیل بین رشتهای بودن مقوله مهاجرت در علوم انسانی، اجتماعی و اقتصادی، آرا و نظریههای مهاجرتی در قالب دیدگاههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سیستمی مطرح شدهاند که خلاصه ای در مورد این نگرشها ارائه میشود.
دیدگاه اقتصادی
این دیدگاه مهاجرتها را سازوکاری برای باز توزیع نیروی کار به حساب میآورد. از صاحبنظران عمده این نگرش میتوان از آدام اسمیت و اقتصاددانان کلاسیک نام برد که مهاجران کارگر را نیز تابع قانون عرضه و تقاضای اقتصادی میدانستند. این نظریه به تدریج تکامل یافت و به نظریه اقتصاد جدید مهاجرت رسید که در آن اصول و قوانین مشخصی برای مهاجرتها مطرح شد و سپس در برخورد آرا و عقاید به نگرشهای سیستمی گرایش یافت.
دیدگاه اجتماعی
این دیدگاه عامل اقتصاد را عامل منحصر به فرد برانگیزاننده مهاجرتها نمیداند و علاوه بر عوامل ارادی، انگیزههایی مانند تشکیل خانوار و الحاق به آن، تحصیل، تحمل یا عدم تحمل شرایط زیستی، تمایل به زندگی در نقاط خاص، عوامل قومی، نژادی و فرهنگی را نیز نادیده نمیگیرد.
دیدگاه سیاسی
نگرشهای سیاسی تبیین مهاجرت در وهله اول به قوانین و مقرراتی برمیگردد که بهطور معمول به صورت یک طرفه از سوی کشورهای مهاجرپذیر به کشورهای مهاجرفرست تحمیل میشود و پیامدهای این امور نیز در مواردی مهاجرتهای خاصی را برمیانگیزد که حداقل در آغاز به دور از انگیزههای اقتصادی است و حتی در مواردی در مقابل آن قرار میگیرد.
دیدگاه سیستمی
دیدگاه سیستمی بر نگرش جامع به مساله مهاجرتها تاکید دارد و نگرشهای تک بعدی را برای شناخت، درک و تحلیل مهاجرتها کافی نمیداند. از منظر این دیدگاه ارتباط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به صورت تنها و جدا از هم بر مهاجرت تاثیر نمیگذارند، بلکه به عنوان مجموعههای تفکیکناپذیر بستر لازم را برای مبادلات مهاجرتی فراهم میکنند و آن را تداوم میبخشند.
پیامدها
گرچه پیامدهای مهاجرتها را باید بسته به نوع مهاجرت تشریح و تحلیل کرد اما میتوان فارغ از انواع مهاجرتها، پیامدهای کلی و مشترک آنها را برشمرد.
برخی از پیامدهای عمومی مهاجرتها عبارتاند از:
افزایش یا کاهش جمعیت:
مهاجرتها به هرشکلی که جریان یابند باعث افزایش جمعیت نقاط مهاجرپذیر و کاهش جمعیت نقاط مهاجرفرست میشوند. این تغییر تعداد جمعیت میتواند به صورت تند و سریع در یک دوره کوتاهمدت پیش آید یا آنکه به صورتی مستمر و طولانی که وجه غالب مهاجرتها هستند، جریان یابد (مانند مهاجرتهای روستا شهری، مهاجرت از اقصی نقاط به شهرهای بزرگ و به ویژه مراکز کشورهای در حال توسعه، مهاجرت از مستعمرات به کشورهای استعمارگر و....)
مهاجرتهای شدید و کوتاهمدت در پی حوادث طبیعی، سیاسی و نظایر آن پیش میآید و پس از مدتی فروکش میکند. این مهاجرتها میتوانند پس از گذراندن دوران اوج خود به مهاجرتهای کند و طولانی تبدیل شوند.
تغییر ترکیب جمعیت:
این تغییر به طور عمده به دو صورت تغییر در ترکیب جنسی و تغییر در ترکیب سنی خودنمایی میکند و تغییر در ترکیب قومیتها و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی را نیز به دنبال میآورد. در مواردی که مهاجرتها به شکل خانواری انجام میگیرد، تاثیر چندانی بر ترکیب جنسی و سنی جمعیت باقی نمیگذارد. مگر آنکه ساختار جمعیتی مبدا مهاجرتی، تفاوتهای بارزی با ساختار جمعیتی مقصد مهاجرتی داشته باشد اما در بسیاری از موارد نسبت مردان در بین مهاجران بیش از زنان است. در این حالت مهاجرت باعث افزایش نسبت جنسی جمعیت در منطقه مهاجرپذیر و کاهش آن در منطقه مهاجرفرست میشود.
تسریع رشد جمعیت شهری و کاهش رشد جمعیت روستایی: مهاجرتها یکی از عوامل برانگیزاننده رشد جمعیت شهری بوده و مهاجران اغلب به قصد استقرار در نقاط شهری به ویژه شهرهای بزرگ به این اقدام دست میزنند. شواهد نشان میدهد که اثر مهاجرت در افزایش جمعیت شهری در کل منطقه اسکاپ و نواحی آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی بیش از اثر رشد طبیعی جمعیت است.
پیامدهای اقتصادی : از عمدهترین پیامدهای اقتصادی مهاجرتها، تفاوت دستمزدها و شرایط کاری مهاجران با کارگران بومی است که نوعی دوگانگی در بازار کار را به وجود میآورد. در برخی از کشورها امکان کار و فعالیت برای همه مهاجران یکسان نیست و این تفاوت با گذر زمان رو به کاهش میگذارد. همچنین مهاجرتها نقش مهمی در انتقال سرمایهو تجارب به کشورهای مهاجرفرست بازی میکنند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی : یکی از پیامدهای عمده مهاجرتی، آشنایی مردم با فرهنگ و تمدنهای مختلف است. نقش مهاجرت در تداخل فرهنگها و پویایی فرهنگی جوامع در طول تاریخ بشر ذهن بسیاری از متفکران و صاحبنظران را به خود مشغول داشته و تحقیقات فراوانی در این زمینه صورت گرفته است. از نقطه نظر فرهنگی، نکته مورد اهمیت در تمام مهاجرتها، یکسان بودن فرهنگ مبدا و مقصد است. چنانچه تفاوتهای فرهنگی میان مبدا و مقصد مهاجرت وجود داشته باشد، بحث تاثیرپذیری مهاجران از فرهنگمقصد یا تاثیرگذاری آنها برفرهنگ مقصد، مدنظر قرار میگیرد.
مهاجران به طور معمول ضمن اخذ برخی از ویژگیهای فرهنگی مقصد، بعضی از ویژگیهای فرهنگی مبدا را نیز حفظ میکنند. به این ترتیب در درازمدت ویژگیهای فرهنگ آنان به فرهنگ بینابین فرهنگ مبدا و مقصد تبدیل میشود. سپس در بین نسلهای بعدی این مهاجران به تدریج ویژگیهای فرهنگ مقصد، غلبه بیشتری پیدا میکند. اگر گروهی از مهاجران دارای ویژگیهای فرهنگی غنی و قوی باشند، اقلیتی فرهنگی را در مقصد مهاجرت تشکیل میدهند و چه بسا فرهنگ مقصد را متاثر میسازند. گرچه پذیرش فرهنگهای گوناگون به وسیله مهاجران و ساکنان بومی در ابتدا با مقاومت و عکسالعملهای منفی همراه است. اما آنچه در آغاز به شکل برخورد تمدنها خودنمایی میکند، در نهایت از بده و بستانهای فرهنگی آنها، فرهنگهای متعالیتری به وجود میآید. مانند آمریکا که بخش عمدهای از فرهنگ، پیشرفت و تعالی خود را مدیون مهاجران است. البته در برخی از موارد این تاثیرها در جهت مثبت نیست.
ادغام و شبیه شدن فرهنگی به مراتب پیچیدهتر از ادغام اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی میان مبدا و مقصد مهاجرت میتواند منشا مسایل و مشکلاتی برای مهاجران و به ویژه فرزندان آنها باشد. فراوانی میزان ناهنجاریهای اجتماعی و افت تحصیلی، از نمونههای بارز اینگونه مشکلات است. همچنین پدیده حاشیهنشینی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن از عوارض اینگونه مهاجرتهاست که مطالعه آن در حیطه مباحث دیگر جامعهشناسی است.
از نظر اجتماعی مهاجرت به نوعی کثرتگرایی در جامعه و استقرار نهادهای لازم برای حفظ حقوق بشر منجر میشود، پیشداوریهای موجود در باره ارتکاب بیشتر مهاجران به رفتارهای بزهکارانه را از میان میبرد، افراطگریهای ملیگرایی را تعدیل میکند و به نوعی به اشتراک همگانی در زندگی اجتماعی میانجامد.
وضعیت مهاجرت در ایران
طی سالهای 1365 تا 1375 بالغ بر 8 میلیون و 718 هزار و 770 نفر جابهجا شدهاند که از این رقم تعداد 6 میلیون و 122 هزار و 675 نفر (22/70 درصد) مهاجران وارد شده از سایر نقاط به نقاط شهری و 2 میلیون و 596 هزار و 95 نفر (78/29 درصد) مهاجران وارد شده به نقاط روستایی بودهاند. مبدا مهاجرت 8 میلیون و 435 هزار و 865 نفر داخل کشور بوده است، 238 هزار و 331 نفر از خارج از کشور وارد کشور شده بودهاند و مبدا مهاجرت 44 هزار و 574 نفر نیز نامشخص بوده است. از تعداد 8 میلیون و 435 هزار و 865 نفر که مبدا مهاجرت آنها داخل کشور بوده است تعداد 59 میلیون و 520 هزار و 76 نفر (56/70 درصد) در مناطق شهری و 2 میلیون و 483 هزار و 789 نفر (44/29 درصد) در مناطق روستایی ساکن شدهاند. مبدا مهاجرت 5 میلیون و 602 هزار و 865نفر مناطق شهری داخل کشور بوده است که از این تعداد 4 میلیون و 62 هزار و 271 نفر (5/72 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و یک میلیون و 540 هزار و 694 نفر (5/27درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند.
مبدا مهاجرت 2 میلیون و 833 هزار نفر مناطق روستایی داخل کشور بوده است که از این تعداد یک میلیون و 889 هزار و 905 نفر (71/66 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و 943 هزار و 95 نفر (29/32 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. از تعداد 238 هزار و 331 نفر مهاجران واردشده از خارج نیز تعداد 137 هزار و 714 نفر (78/57 درصد) در نقاط شهری و 100 هزار و 617 نفر (22/42 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند. از تعداد 44 هزار و 574 نفر مهاجر که مبدا نامشخص داشتهاند، 22 هزار و 855 نفر (78/73 درصد) در نقاط شهری و 11689 نفر (22/26 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند.
اطلاعات به دست آمده از سرشماری سال 1385 نشان میدهد که طی دوره 10 ساله 1375 تا 1385 تعداد 12 میلیون و 148 هزار و 148 نفر در کشور جابهجا شدهاند یا از خارج از کشور وارد کشور شدهاند. از این تعداد 6 میلیون و 754 هزار و 994 نفر (6/55 درصد) مرد و 5393154 نفر (4/44 درصد) زن بودهاند. در دوره یادشده بیشترین تعداد مهاجران در گروه سنی 24-20 ساله و 29-25 ساله که سنین ورود به تحصیلات عالی و اشتغال بوده، است. الگوی سنی مهاجران نشان میدهد که نسبت مهاجران در گروههای سنی با نسبت جمعیت در آن گروه سنی مرتبط بوده و در گروههای سنی که نسبت جمعیت در آن گروهها بالاست، نسبت مهاجران نیز در آن گروههای سنی بالا است.
بر اساس اطلاعات سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، از تعداد 12 میلیون و 148 هزار و 148 نفر مهاجر دوره 1375 تا 1385، تعداد 8 میلیون و 673 هزار و 667 نفر (4/71 درصد) در نقاط شهری و 3 میلیون و 474 هزار و 481 نفر (6/28 درصد) در نقاط روستایی سکونت گزیدهاند.
براساس اطلاعات سرشماری سال 1385، تعداد 3 میلیون و 898 هزار و 43 نفر (09/32 درصد) از کل جمعیت جابهجا شده طی دوره 1375 تا 1385 در داخل شهرستان محل سرشماری جابهجا شدهاند، تعداد 3 میلیون و 111 هزار و 689 نفر (61/25 درصد) بین شهرستانهای داخل استانها جابه جا شدهاند، تعداد 4 میلیون و 774 هزار و 41نفر (3/39 درصد) در شهرستانهای استانهای مختلف جابهجا شدهاند، تعداد 260 هزار و 495 نفر (14/2 درصد) از خارج ازکشور وارد محل سرشماری شدهاند و مبدا 10 هزار و 388 نفر (86/0 درصد) نیز نامشخص بوده است.
مبدا مهاجرت 11 میلیون و 173 هزار و 772 نفر داخل کشور بوده است، 260 هزار و 495 نفر از خارج از کشور وارد کشور شده بودهاند و مبدا مهاجرت 103 هزار و 881 نفر نیز نامشخص بوده است. از تعداد 11 میلیون و 783 هزار و 772 نفر که مبدا مهاجرت آنها داخل کشور بوده است تعداد 8 میلیون و 389 هزار و 676 نفر (2/71 درصد) در مناطق شهری و 3میلیون و 394 هزار و 96 نفر (8/28 درصد) در مناطق روستایی ساکن شدهاند. مبدا مهاجرت 8 میلیون و 715 هزار و 719 نفر مناطق شهری داخل کشور بوده است که از این تعداد 6 میلیون و 385 هزار و 665 نفر (27/73 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و 2 میلیون و 330 هزار و 54 نفر (73/26 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. همچنین مبدا مهاجرت 3 میلیون و 68 هزار و 55 نفر مناطق روستایی داخل کشور بوده است که از این تعداد 2 میلیون و 4 هزار و 12 نفر (32/65 درصد) در نقاط شهری ساکن شدهاند و یک میلیون و 640 هزار و 43 نفر (68/34 درصد) به نقاط روستایی مهاجرت کردهاند. از تعداد 260 هزار و 495 نفر مهاجران واردشده از خارج نیز تعداد 198 هزار و 159 نفر (07/76 درصد) در نقاط شهری و 62 هزار و 336 نفر (93/23 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند. همچنین از تعداد 103 هزار و 881 نفر مهاجر که مبدا مهاجرت آنها نامشخص بوده است، 85 هزار و 832 نفر (63/82 درصد) در نقاط شهری و 18 هزار و 49 نفر (37/17 درصد) در نقاط روستایی ساکن شدهاند.همچنین نتایج حاصل نشان از افزایش تعداد جمعیت مهاجر شهر به روستا میدهد. بدین معنا که جهت مهاجرتهای بین روستا و شهر بیشتر از شهر به روستا بوده است.
اطلاعات به دست آمده از سرشماری عمومینفوس و مسکن سال 1385 نشان میدهد که تعداد مهاجران روستا به شهر در دوره 1375 تا 1385، 2 میلیون و 4 هزار و 12 نفر بوده است در حالی که تعداد مهاجران شهر به روستا در این دوره 2 میلیون و 330 هزار و 54 نفر بوده است. این امر نشان میدهد که طی این دوره تعداد 326 هزار و 42 نفر خالص مهاجرت به نفع مناطق روستایی بوده است.
نگاهی به مهاجران جابهجا شده در داخل شهرستان محل سرشماری نشان میدهد که این پدیده به دلیل بالا بودن مهاجرت از شهر به روستا در داخل شهرستانها رخ داده است.
مهاجرت از شهر به روستا در داخل شهرستان محل سرشماری طی این دوره 142 هزار و 308 نفر بوده در حالی که مهاجران روستا به شهر 643 هزار و 13نفر بودهاند.
مقایسه مهاجرت در دورههای 1365 تا 1375 و 1375 تا 1385 نشان میدهد که طی دوره 1375 تا 1385 رقم مطلق جمعیت مهاجر، نسبت به دوره قبل افزایش قابل توجهی داشته و تعداد 3 میلیون و 429 هزار و 378 نفر (39 درصد) بیشتر از تعداد مهاجران دوره قبل بوده است.
در بخشهای پیشین، علل مرتبط با مهاجرت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت علل مهاجرت در ایران طی دوره 1375 تا 1385 بر اساس اطلاعات سرشماری سال 1385 مورد بررسی قرار میگیرد. طی دوره 1375 تا 1385بیشترین تعداد مهاجرتها به پیروی از خانواده بوده که بیشتر شامل زن و فرزندان مهاجران اصلی است. بعد از علت تبعیت از خانواده، جستوجوی کار و تحصیل در مراحل بعدی قرار دارند.
خارج شدگان به مهاجرانی گفته میشود که از استان مورد نظر به سایر استانها مهاجرت کردهاند و واردشدگان به مهاجرانی گفته میشود که از سایر استانهابه استان مورد نظر مهاجرت کردهاند. به تفاضل بین مهاجران وارد شده به استان و خارج شده از استان نیز خالص مهاجرت اطلاق میشود. درصورت مثبت بودن حاصل این تفاضل، استان مهاجرپذیر و در غیر این صورت مهاجر فرست در نظر گرفته میشود. استانهای عمده مهاجرپذیر کشور طی سالهای 1375 تا 1385 به ترتیب استانهای تهران، اصفهان، مازندران، خراسان رضوی، یزد، گلستان، گیلان و استانهایی نظیر آذربایجان شرقی، کرمانشاه و خوزستان استانهای مهاجرفرست بودهاند.
جمعبندی و نتیجهگیری
مهاجرت و چگونگی توزیع مجدد جمعیت در داخل کشور یکی از اساسیترین عواملی است که سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی جامعه برای نظم و جهت دادن به جابهجاییهای جمعیتی و نیز هدایت جمعیت به سوی قطبهای مورد نظر به آن توجه دارند.
مهاجرت پیچیدهترین فرآیند جمعیت شناختی است زیرا باید تعداد جابهجاییها، مقصدهای گوناگون و دلایل بیشمار آن را در نظر گرفت. مهاجرتها به لحاظ پیامدهای مختلفی (از قبیل پیامدهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) که در مقصد و مبدا مهاجرتی از خود به جای میگذارند نیز حایز اهمیت فراوان هستند.
در طول تاریخ معاصر، روند کلی مهاجرت در کشور از روستا به شهر و از شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر بوده اما در برخی موارد از جمله دوره 1375 تا 1385، جریان معکوس مهاجرت از شهر به روستا نیز اتفاق افتاده است. بخش زیادی از مهاجران جذب مناطقی هستند که جزء مناطق صنعتی محسوب میشوند.
منبع : روزنامه اطلاعات - اسفند ۱۳۸۷