نام خلیج فارس

نام خلیج فارس

در کهن ترین نامگذاری ها, دریای جنوبی ایران را نارمرتو ( Nar Marratu ) به معنای "رود تلخ" نامیده اند ؛ اما پس از مهاجرت آریاییان و حرکت آنها به جنوب کشور, قوم ایرانی پارس که حکمرانی خود را بر منطقه آغاز کرد, نام خود را به این دریا داد ؛ و از آن زمان, خلیج فارس در جهان نام آور شد.

در دوره هخامنشیان نام خلیج فارس (دریای پارس) شناخته شده بود. اسکندر مقدونی که به قصد تسخیر سرزمین های مشرق وارد سرزمین ایران شده بود, خود را به دریای پارس رساند و در آن کشتی رانی کرد. از مورخان یونانی، فلاویوس آریانوس ( Flavius Arrianus ) (قرن دوم میلادی) و همزمان با وی بطلمیوس و دیگران و نیز مورخان رومی از این دریا با نام پارس یاد کرده اند و این نام به زبان های فرانسوی, انگلیسی, آلمانی, ایتالیایی, روسی, ژاپنی, چینی, ترکی و عربی و جز اینها راه پیدا کرده است. اما در دوره اسلامی, از آغاز فتوحات تا کنون, همه مورخان و جغرافیدانان مسلمان (ایرانی و عرب و ترک), نام این خلیج را «بحر فارسی», «خلیج الفارسی», «خلیج فارس» و «دریای پارس» آورده اند. برپایه پژوهش استاد محمد جواد مشکور به ترتیب تاریخ حیات مؤلفان بزرگ, منابع متعدد زیر را می توان ارائه داد:

 

ـ ابن فقیه در کتاب البلدان (تألیف 279 ق.): بحر فارس

ـ ابن رسته در کتاب الاعلاق النفیسه (تألیف 290 ق.): خلیج الفارسی

ـ سهراب (قرن سوم هجری) در کتاب عجایب الاقالیم السبعه: بحر فارس

ـ ابن خردادبه (درگذشته 300 ق.) در کتاب المسالک الممالک: بحر فارس

ـ بزرگ بن شهریار در کتاب عجایب الهند (تألیف 342 ق.): بحر فارس

ـ اصطخری (درگذشته 346 ق.) در کتاب المسالک الممالک: بحر فارس

ـ اصطخری در کتاب الاقالیم: بحر فارس

ـ مسعودی (درگذشته 346 ق.) در کتاب مروج الذهب: بحر فارس

ـ مسعودی در کتاب التنبیه والاشراف: بحر الفارس

ـ ابن مطهر در کتاب البدء والتاریخ (تألیف 355 ق.): خلیج الفارس

ـ ابوریحان بیرونی (درگذشته 440 ق.) در کتاب التفهیم: خلیج پارس ـ دریای پارس

ـ ابوریحان بیرونی در کتاب قانون المسعودی: دریای فارس

ـ ابوریحان بیرونی در کتاب تحدید نهایات الامانی: بحر فارس

ـ ابن حوقل در کتاب صورة الارض (تألیف 367 ق.): بحر فارس

ـ مؤلف ناشناخته حدود العالم من المشرق الی المغرب (تألیف 372 ق.): خلیج فارس ـ دریای پارس

ـ مقدسی در کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم (تألیف 375 ق.): بحر فارس

ـ محمد بن نجیب در کتاب جهان نامه (تألیف قرن چهارم): بحر پارس

ـ ابن بلخی در کتاب فارسنامه (تألیف حدود 500 ق.): بحر فارس

ـ طاهر مروزی در کتاب طبایع الحیوان (تألیف حدود 514 ق.): الخلیج الفارس

ـ شریف ادریسی (درگذشته 560 ق.) در کتاب نزهة المشتاق: بحر فارس

ـ یاقوت حموی (درگذشته 626 ق.) در کتاب معجم البلدان: بحر فارس

ـ زکریای قزوینی (درگذشته 682 ق.) در کتاب آثار البلاد: بحر فارس

ـ زکریای قزوینی در کتاب عجایب المخلوقات: بحر فارس

ـ انصاری الدمشقی (درگذشته 727 ق.) در کتاب نخبة الدهر: بحر فارس

ـ ابوالفداء (درگذشته 732 ق.) در کتاب تقویم البلدان: بحر فارس

ـ شهاب الدین احمد نویری (درگذشته 733 ق.) در کتاب نهایة الارب: خلیج فارس

ـ حمدالله مستوفی قزوینی (درگذشته 740 ق.) در کتاب نزهة القلوب: بحر فارس

ـ ابوحفص ابن الوردی (درگذشته 749 ق.) در کتاب خریده العجایب: بحر فارس

ـ ابن بطوطه (درگذشته 777 ق.) در کتاب مشهور به رحله: بحر فارس

ـ قلقشندی (درگذشته 821 ق.) در کتاب صبح الاعشی: بحر فارس

ـ حاجی خلیفه (درگذشته 1067 ق.) در کتاب جهان نما (ترکی): بحر فارس

ـ شمس الدین محمد سامی در قاموس الاعلام (قرن سیزدهم هجری): خلیج بصره

ـ البستانی در دایرة المعارف البستانی (طبع 1883 م.): الخلیج العجمی

بدین سان, تا عصر حاضر, نام دریای جنوبی ایران, «خلیج فارس» بوده است و در این باره شک و شبهه ای وجود ندارد.

از برنامه های بی.بی.سی در روز شنبه 20 نوامبر 2004 میلادی شنیده شد که مؤسسه آمریکایی «نشنال جئوگرافیک» که به لحاظ علمی در دانش جغرافیا و رشته های وابسته به آن, از اعتبار جهانی نزدیک به یک قرن برخوردار است, در اطلس تازه خود تغییرات بسیاری پدید آورده, از آن میان در داخل پرانتز در برابر خلیج فارس واژه مجعول «خلیج عربی» را گنجانده است. آقای آلن کارول, مدیر تدوینگران اطلس مزبور, توضیح داده است که "سیاست مؤسسه نشنال جئوگرافیک در ثبت نام مکانها, سیاست «دوفاکتو» است ؛ یعنی براساس نامهایی که در عمل به کار می رود تصمیم گرفته می شود."

آقای کارول ضمن اذعان به کاربرد این نام در پاره ای از کشورها تصریح کرده است: نام «خلیج فارس» در اطلس نشنال جئوگرافیک همچنان به عنوان نام اصلی این خلیج به کار خواهد رفت و دلیل دیگری که نام خلیج عربی هم در این اطلس گنجانده شده این است که کسانی که از این نام به عنوان کلید واژه در جست و جوهای اینترنتی استفاده می کنند, بتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را بیابند.

البته این امر نوعی "توجیه سیاسی" است و جنبه منطقی و علمی اطلس نگاری ندارد.

اطلس یاد شده نه تنها نامهای جزایر ایرانی را تغییر داده و برپایه خواست ساکنان برالعرب نوشته است, بلکه درباره سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک (تمب ـ تپه, پشته) و ابوموسی (بوموسو ـ سرزمین سبز) اصطلاح «تصرف شده توسط ایران» (
Occupied by Iran ) را نیز اضافه کرده است. حال آن که بلندی های جولان ( Golan Heights ) که 40 سال پیش توسط قشون صهیونیستی اشغال گردید و اعتراض محافل صلح دوست جهان و جامعه عرب را پدید آورد, بخشی از اسرائیل (A Part of Israel ) شناخته شده و شگفتا که صدای اعتراض «العروبه» نیز به گوش نرسید. این امر خود نشان دیگری از جانبداری غیر واقع «اطلس ملی امریکا» در شناساندن نامهای جغرافیایی به شیوه علمی است.
عنوان نابهنجار و استعمار ساخته خلیج عربی توسط یک کارگزار انگلیسی به نام لرد چارلز بلگریو بر سر زبانهای اعراب افتاد. وی در سالهای 1928 تا 1957 میلادی (1307 ـ 1337 شمسی) پس از 30 سال اقامت در خلیج فارس و داشتن مشاغل سیاسی و مشاهده تمام مناطق این خلیج ایرانی از نزدیک و انجام تحقیقات میدانی و مطالعه و بررسی های متون و منابع قدیم و جدید بر بسیاری از ماجراهای خلیج فارس آشنایی یافت.
او در سال 1955 میلادی (1334 شمسی) کتابی با عنوان به بحرین خوش آمدید, در لندن انتشار داد و در آن کتاب از خلیج فارس با نام اصلی و واقعی و تاریخی آن یاد کرد. اما در سالهایی که فرمانروایی او در خلیج فارس روبه اتمام بود, برای نخستین بار در مجله عربی زبان «صوت البحرین» طی مقاله ای عنوان «خلیج العربی» را به کار برد. این امر در زمان اوج هیجانات «العروبه» کشـورهـای عـرب بـود و از این رو در پی شکست های جنگی از اشغالگران قدس و عقده گشایی های روانی ـ اجتماعی, دست آویزی گردید و روشنفکران و مبارزان عرب, حتی آنان که در صف نبرد با استعمار بودند, فریفته این توطئه استعماری شدند و ناآگاهانه یا مغرضانه اسیر جعلیات شدند.
بلگریو در سال 1966 میلادی (1345 شمسی) کتاب دیگری به نام «ساحل دزدان دریایی» انتشار داد و در آن کتاب بی آنکه سند و مدرکی ارائه دهد, نوشت: «خلیج فارس که اعراب آن را خلیج عربی می نامند.» در حالی که هرگز تا آن زمان, اعراب به خلیج فارس نام دیگری نداده بودند. اما او فریبکارانه, این واژه را به اعراب آموخت و اعراب که از استعمار عقده های فراوان داشتند و بی تردید, به حکومت سلطنتی ایران نیز دلبستگی نداشتند, غارت نفت یعنی همه هستی خلیج فارس را فراموش کردند. آنان دلخوش بودند که خلیج فارس را «خلیج العربی» بگویند و بنویسند.


العروبه, آن جنبش کور و نژادگرای بخشهای استعمار زده عربی نیز به گمان این که به پیروزی رسیده است, این واژه را اندک اندک به کار گرفت.
این جعل مزورانه که مقدمات آن از پیش پدید آمده بود, همچنین شرایطی را ایجاد کرد که در پی خروج انگلیسی ها, تحولاتی در خلیج فارس پدید آید. در سال 1971 میلادی (1350 ش.) شرایط جدایی بحرین از ایران فراهم گردید و مالکیت سه جزیره ایرانی ابوموسی, تنب بزرگ و تنب کوچک مورد ادعاهای جدید و نابجای شیخ نشین های برالعرب قرار گرفت.
ناگفته نماند که «دایره المعارف کمبریج» انگلستان نیز در سال 1996 میلادی (1375 شمسی), نام مجعول «خلیج عربی» را به جای نام اصلی و تاریخی خلیج فارس به کاربرد که هم اکنون آن مؤسسه نیز اعلام کرده است برپایه دستورالعمل سازمان ملل متحد در چاپ جدید نام «خلیج فارس» را به کار خواهد برد.
مؤسسه نشنال جئوگرافیک نیز در پی اعتراض های جهانی به ویژه ایرانیان در داخل و خارج کشور و مؤسسات رسمی و دولتی و سازمانهای ملی و بین المللی و احزاب و گروههای گوناگون بر آن شد تا اشتباه علمی (و سیاسی) خود را با حذف نام جعلی «خلیج عربی» در اطلس اینترنتی مرتفع کند. این مؤسسه با ارائه تصویر جدید خلیج فارس در آخرین روز سال 2004 میلادی به جهانیان اعلام کرد: «نامی که بیش از هر چیز برای این خلیج رایج بوده و در طول تاریخ به کار رفته خلیج فارس است».
در مورد سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی نیز در نقشه پیشین عبارت «اشغال شده توسط ایران و مورد ادعای امارات» نوشته شده بود که در نقشه جدید, حذف شده و رئیس این مؤسسه طی نامه ای از مقامات ایرانی عذرخواهی کرده است.
(به نقل از کتاب خلیج فارس (از مجموعه از ایران چه می دانم) تألیف دکتر ناصر تکمیل همایون. چاپ چهارم, تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی, 1383.)
نام «خلیج فارس» ریشه در ژرفای تاریخ و تمدن بشر دارد و تمدن بشر, از آغاز تا سال 1958, نام دیگری بر این دریا نشنیده بود.
سرهنگ عبدالکریم قاسم, در سال 1958, طی کودتایی در کشور عراق به حکومت رسید. وی هنوز از گرد راه نرسیده بود که داعیه رهبری دنیای عرب را به نمایش گذاشت. در راه این اندیشه بود که وی تاکتیک «دشمن تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی» را به کار گرفت و برای نخستین بار خلیج فارس را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. در آن هنگام, دنیای عرب به رهبری سرهنگ عبدالناصر در برابر «دشمن اسرائیلی» خود را سرگرم کرده بود. سرهنگ قاسم, در حقیقت, می خواست با تغییر نام «خلیج فارس» دشمن تازه ای از همسایه ایرانی برای اعراب بتراشد, به این امید که توجه عربها را از قاهره به بغداد و به رهبری خود علیه ایران منحرف سازد.
پیشینه این تلاش نامیمون در حقیقت به دهه 1930 باز می گردد ؛ به دورانی که سرچارلز بلگریو نماینده سیاسی بریتانیا در خلیج فارس, به عنوان مشاور امیر بحرین در خدمت استعمار بریتانیا بود. بلگریو, برخی دوایر محلی همانند اداره پست بحرین و خلیج فارس را تشویق کرد تا نام ساختگی «خلیج عربی» را مورد استفاده قرار دهند. این کار خیلی زود متوقف شد, چرا که آن هنگام با تجدید حیات تلاش های سیاسی گسترده دولت ایران در خلیج فارس مصادف بود.
در این شرایط, بریتانیا نمی توانست با اجرای سیاست دگرگون کردن نام خلیج فارس خود را در انظار بین المللی محکوم سازد و یا دشمنی های خود را با ایران در خلیج فارس آشکار کرده و سبب درگیری نظامی شود. به این دلیل, پرونده تشکیل شده از سوی بلگریو در لندن بسته و بایگانی شد.
در سال 1958 میلادی سرهنگ عبدالکریم قاسم در عراق کودتا کرد. وی در همان نخستین ماههای به دست آوردن قدرت, ادعای رهبری دنیای عرب را به نمایش درآورد و تاکتیک دشمن تراشی خارجی برای جلب اندیشه های عربی را به کار گرفت. آن هنگام, دنیای عرب به رهبری سرهنگ جمال عبدالناصر مصری در برابر دشمن اسرائیلی خود را سرگرم کرده بود. سرهنگ قاسم بر این گمان شد که با دگرگون کردن نام خلیج فارس و عربستان خواندن خوزستان, دشمن خارجی جدیدی از همسایه ایرانی برای اعراب بتراشد, تا توجه اعراب را از قاهره به بغداد و به رهبـری خـود علیـه ایران منحرف سازد. وی این بازی سیاسی با تاریخ و جغرافیا را دستاویز جدایی های ایرانی ـ عربی کرد ؛ اما از آنجا که کودتا و سیاستهای خشونت آمیز سرهنگهای بغداد, دوستی اعراب را جلب نکرد, تبلیغات «خلیج عربی» قاسم نیز خریداری میان اعراب پیدا نکرد. نه تنها کشور کویت که پیوسته در سایه و زیر فشار سیاسی بغداد زیسته است, قرارداد استقلال خود را در سال 1961 توأم با نام «الخلیج الفارسی» با بریتانیا امضاء کرد, بلکه دهها سند و نقشه از سال 1958 در عراق چاپ شد که خلیج فارس را به همین نام خوانده اند.
در سال 1963 میلادی روزنامه تایمز لندن, در گزارشی از تلاشهای ناسیونالیستی عربی سرهنگ ناصر, نام ساختگی «خلیج عربی» را درباره خلیج فارس به کار گرفت.


سرهنگ ناصر فراموش کرده بود که اندکی قبل, در آغاز جنجال پان عربیزم خود, دنیای عرب را «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» خوانده بود. او فراموش کرده بود که در مقدمه کتاب «فراخوانی بزرگ برای آزادی» (الدعوه التحریریه الکبری) که خود نوشته بود (قاهره, 1955), همه جا از «الخلیج الفارسی» نام برده است.
اگر چه تلاشهای سرهنگ ناصر برخی سیاست بازان دنیای عرب را با وی همداستان ساخت, ولی دانشگاهیان و اندیشمندان راستین در دنیای عرب هنوز هم در برابر این تلاش برای زیرپای گذاردن اصول پذیرفته شده بین المللی و تاریخی و جغرافیایی سر فرود نیاورده اند.
سازمان ملل متحد که از بیست و دو کشور عربی عضو دارد, حداقل در سه نوبت نام رسمی و تغییر ناپذیر دریای میان ایران و شبه جزیره عربستان را رسماً «خلیج فارس» اعلام کرد. نخست طی یادداشت شماره:
AD 311/1 GEN مورخ پنجم مارس 1971 ؛ بار دوم طی یادداشت شماره: (C) UNLA 45.8.2 مورخ دهم اوت 1984 نام رسمی دریای جنوب و خاور شبه جزیره عربستان, «خلیج فارس» اعلام شد ؛ بار سوم, طی یادداشت شماره: ST/CS/SER.A/29 به تاریخ دهم ژانویه 1990 فارسی بودن نام خلیج فارس را تأیید کرد.
همچنین کنفرانس سالانه سازمان ملل درباره «هماهنگی در نامهای جغرافیایی» همه ساله فارسی بودن نام «خلیج فارس» را تأکید کرده است.

(به نقل از کتاب نام خلیج فارس در درازای تاریخ تألیف دکتر پیروز مجتهدزاده. مرکز مطالعات و تحقیقات دفاعی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ؛ نشر سایه روشن, 1383 ).